معارف دین

حوزه علمیه معصومیه سلام الله علیها
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

راه کنترل عصبانیت

05 دی 1392 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread20352.html#post449083

 

برای این که موقع عصبانیت خودمون را کنترل کنیم چیکار کنیم؟


علاج هر رذیله ی اخلاقی به وسیله ی ريشه كن كردن عوامل به وجود آورنده ودر واقع پیش زمینه های آن رذیله در انسان است .برای از بین بردن خشم و مقابله با آن لازم است انگيزه‏هاى غضب را بشناسیم .دلیل غضب در افراد مختلف ، متفاوت است ممکن است دلیل غضب درفردی خود بينى باشدو در دیگری حسادت وگاهی عیب جویی وحرص وکینه و… بنابراین رذائل اخلاقی همانگونه که می دانید زنجیروار به هم وابسته اند پس برای اینکه با رذیله ی خشم مقابله نماییم با بررسی خصوصیات روحی ودرونی خود لازم است عامل ایجاد کننده ی خشم را در مرحله ی اول بشناسیم وسپس برای از بین بردنش اقدام نماییم.

رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) براى غلبه بر «خشم» دستور جالبى داده اند:

«فَاِنْ وَجَدَ اَحَدُكُمْ مِن ذلِكَ شَيْئاً فَاِنْ كانَ قائِماً فَلْيَجْلِسْ وَاِنْ كانَ جالِساً فَلْيَنْمِ; فَانْ لَمْ يَزَلْ ذلِك فَلْيَتوَضّأ بِالماءِ البارِدِ وَلْيَغْتَسِلْ فَاِنَّ النّارَ لا يَطْفَئُها اِلاّ الماءُ

هرگاه يكى از شما در خود احساس غضب كرد، اگر ايستاده است، بنشيند و اگر نشسته است، بخوابد و چنانچه با اين كار خشمش فرو ننشست، با آب سرد وضو بگيرد يا غسل كند كه همانا آتش را چيزى جز آب خاموش نمى كند».

همانطور که می دانید ملكه و خوى در انسان يك دفعه پيدا نمى شودبلكه با تكرار افعال و اقوال پديد مى آيد.خشم نیز از این قاعده مستثنی نیست .بنابراین برای از بین بردن هر رذیله ی اخلاقی در وجودمان، خواه ناخواه باید خود را به زحمت بیندازیم تا بتوانیم ملكات زشت و حيوانى رااز وجودمان بزدايیم و به ملكات رحمانى آراسته شویم وقتى انسان با مانعى در مقصدش برخورد مى كند ياچیزی را بر خلاف ميلش می بیند در این حالت ممکن است خشم بر انسان غلبه کند وبه قول معروف خونش به جوش می آید در ابتدا ممکن است خشم خود را با زبان وگفتار خود نشان دهد ودر ادامه چنانچه بر غضبش غالب نشود ممکن است با دست وپا کارهایی را انجام دهد بدون اینکه بفهمد چه می کند.اگر كسى خواهان دورى از اين خوى حيوانى است ، بايد در قدم اول بنا بگذارد كه هنگام خشم جلو خودش را بگيرد،پس اولین گام ارداه ی قویست وتصمیم جدی مبنی بر اینکه یا خشمگین نشویم ویا چنانچه خشمگین شدیم خود را کنترل نماییم .خیلی از مواقع صحبت ها ورفتار دیگران ما را به خشم وا می دارد اما کمی تمرین سکوت می تواند راهگشای خوبی در این مواقع باشدبعضی ازافرادی که پر حرف هستند در مواقعی که با شرایط خشم روبرو می شوند کنترل زبان برایشان سخت تر خواهد بود چرا که به سکوت عادت نکرده اند پس در این مواردبهتر است کمی خودمان را به سکوت عادت دهیم.منشاء بسيارى از خشمهاى ناپسند، خلاف توقعهايى است كه با آن مواجه مى شويم . چه بسا توقعات نابجای ما از افراد، خود می تواند عامل خشمگین شدن ما شود پس بر ما لازم است که توقع بیجا وبی مورد از دیگران نداشته باشیم و خود را طلبکار آنها ندانیم.توقع را كم كنيم تا خشمگین نشویم

 نظر دهید »

ظلم چیست و ظالم کیست؟

28 آذر 1392 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread22072.html#post445375


ظلم چیست و ظالم کیست؟


عدل چه بود وضع اندر موضعش/ظلم چه بود وضع اندر نا موضعش[1]

ظلم در لغت به معناي وضع و قرار دادن شيء است در غير موضع و جايگاهش، در مقابل، ضدّش كه عدل است، به معناي وضع و قرار دادن شيء در موضع خودش مي باشد. و در اصطلاح علماء فقه، ظلم عبارت است: از تصرف در حقوق و اموال ديگران به ناحق.

ظلم در علم اخلاق: ظلم گاهي به معناي ضد عدالت است و آن تعدّي از حدّ وسط در هر چيزي است و ظلم به اين معنا جامع همة رذائل است و اين به معناي اعم است و گاهي لفظ جور نيز بر آن اطلاق مي‎شود و گاهي مراد از آن مترادف زيان رساندن و اذيّت كردن ديگري است كه شامل كشتن و زدن و دشنام و تهمت و غيبت و گرفتن مال او به قهر و غارت و غصب و دزدي است يا غير اينها از گفتار و كرداري كه باعث اذيت ديگران باشد. و اين ظلم به معناي اخص است و ظلم در آيات و اخبار و در عرف مردم به همين معناست.
و ظالم کسی است که تجاوز به حق می کند،حتی آگر آن حق متعلق به خودش باشد مانند آسیب جدی رساندن به بدن و جسم خویش.

شعار و منطق اسلام در بحث ظلم وظالم آیه شریفه 279 سوره بقره است(لا تظلمون ولاتظلمون)به همان نسبت كه مسلمانان بايد از ستمگرى به پرهيزند از تن دادن به ظلم و ستم نيز بايد اجتناب كنند، اصولا اگر ستمكش نباشد ستمگر كمتر پيدا مى‏شود و اگر مسلمانان آمادگى كافى براى دفاع از حقوق خود داشته باشند كسى نمى‏تواند به آنها ستم كند بايد پيش از آنكه به ظالم بگوييم ستم مكن به مظلوم بگوييم تن به ستم مده.
وشعر جناب سعدی که فرمود

من آن مورم که در پایم بمالند/نه زنبورم که از نیشم بنالند
با منطق اسلام نمی سازد بلکه باید گفته شود
نه آن مورم که در پایم بمالند/نه زنبورم که از نیشم بنالند
لذا اینکه گفته می شود حق گرفتنی است نه دادنی درست نیست چون حق هم گرفتنی است در جائیکه مظلوم واقع شوی وهم دادنی است در جائیکه شما ظلم کرده باشید.
پی نوشت:
-مولوی
2-نراقي، ملا محمد مهدي، جامع السعادت (علم اخلاق اسلامي)، ترجمه سيد جلال الدين مجتبوي، چاپ چهارم، انتشارات حكمت، 1377 ش، ج 2، ص291 و 292

3-همان، ص 293 و 294.


 نظر دهید »

خشک مقدس به چه کسانی میگویند؟؟؟

20 آذر 1392 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread25115-2.html


«خشکِ مقدس» به چه کسی گفته می شود ؟


خشک مقدس عبارت است از متدینی که جز اطاعت از ظاهر احکام دین به هیچ تأویل و تعبیری تن درنمی دهد. به تعبیر دیگر خشک مقدس عابد و زاهدی را گویند که اعمال و رفتارش خالی از بصیرت و دانایی و آگاهی است و جز انجام ظاهری برخی از واجبات و مستحبات دین از حکمتها و اسرار و حقایق دینش بهره ای ندارد لذا با اندکی شبهه از دیگران دچار شک و تردید می شود.
امام على علیه السلام در سفارشى به كميل بن زياد، مردم را سه دسته مى كنند و درباره ويژگى یک دسته از ایشان مى فرمايند:
«أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَة»(1)یعنی كسانی هستند كه اگر چه مطيع رهبران حق هستند، ليكن اهل بصيرت و ادراك صحيح نبوده و با اندك شبهه‏ اى دلشان متزلزل می گردد.
‏ایشان اگر چه متظاهر به زهد و تقوایند اما افق ديدشان بسيار ضعيف و محدود است و تنها توان درك جريانات واقع شده را داشته و قدرت ارزيابى حوادث آينده را ندارند. اگر فردى که مورد اعتماد ایشان است خبرى را از اين سو به آنان دهد به اينطرف غلتيده واگر خبرى از آنسو دهد به آنطرف مى غلتند و به همين ترتیب آنچه را كه از دیگران می شنوند حقيقت دانسته و مورد قضاوت قرار مى دهند.
اين دسته افراد كم تحركى بوده و هيچگاه آرمان و هدفى را تعقيب نمى كنند و به آنچه كه هست دل خوش مى دارند تمام اسلام را آن درك محدود خود پنداشته اند و بر آن پافشارى مى كنند.
نمونه بارز این گروه در طول تاریخ، «مارقين» در زمان حكومت امام على علیه السلام هستند که با ظاهرى آراسته به تبعد آنچنان ضربه اى بر حكومت عدالت گستر او وارد كردند كه در حق ايشان فرمود:
«قَصَمَ ظَهْرِي عَالِمٌ مُتَهَتِّكٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ فَالْجَاهِلُ يَغُشُّ النَّاسَ بِتَنَسُّكِهِ وَ الْعَالِمُ يَغُرُّهُمْ بِتَهَتُّكِه»(2)
یعنی عالم و دانشمند پرده در و بى‏ باك و جاهل و نادان زاهد و پارسا پشت مرا شكستند زیرا جاهل مردم را به زهد و پارسائيش فريب مي دهد، و عالم به پرده ‏درى و بى ‏باكيش ايشان را مي فريبد.

__________________________

پینوشتها:
1- تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 118

2-بحار الأنوار، ج‏2، ص: 111

 نظر دهید »

عشق به خدا یعنی چه ؟ چگونه می توان عاشق خدا شد؟

16 آذر 1392 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread33430-7.html#post440371

در پاسخ به سوال اول، ابتدا به نكته اي در تعريف عاشق اشاره مي كنيم :
عاشق به کسي گويند که لحظه‌اي خيال و فکر و ذکرش از معشوق جدا نباشد. عشق و محبّت و هجران معشوق آن چنان قلب و جان و روح عاشق را مسخّر نموده که آب و خواب و غذا را از او گرفته و او به چيزي جز معشوق نمي‌انديشد. کسي جز او را نمي‌بينند. هر کس چنين نيست، عاشق نيست.(1)
بر اساس اين نکته مي گوييم :
عشق به خدا يعني بريدن و رها شدن از خودپرستي، نفس‌پرستي و بت‌پرستي کهن و مدرن و در منزل «عبوديت و بندگي» منزل گزيندن. براي ماواي گزيدن در منزل عبودت و بندگي بايد نسبت به معبود معرفت پيدا کرد. پس بکوش تا با افزودن معرفتت نسبت خدا، عاشق او شوي.

براي روشن شدن پاسخ سوال دوم، ‌بايد بدانيم:
عاشق خدا شدن و نزديکي به خدا امري است که يک شب نمي توان به آن رسيد ،بلکه نيازمند زمان و انجام اقداماتي است که مهم ترين آن عبارتند از:
1. معرفت خدا:
کليد نيل به هدف نهايي معرفه الله است. بدون شناخت خداوند عاشق او شدن و نزديکي به او امکان پذير نيست. از اين رو امام علي(ع) مي فرمايد:” اوّل الدّين معرفته؛ معرفت خدا سرآغاز دين است". (2)
سير و حرکت به سوي خدا و عشق و محبت او هنگامي پديد مي آيد و ميسّر مي شود که در اثر معرفت و آگاهي بيداري دل حاصل گردد و چراغ ايمان در دل روشن شود. روغن چراغ ايمان، عمل صالح و ترک گناه است.
لذا نخستين گام در شعله‌ور شدن، آتش عشق، داشتن شناخت درست از کمال و جلوه‌هاي معشوق است. تحصيل شناخت خدا، براي اکثر افراد بدون خودشناسي و شناخت تجليات خدا ميسر نيست.از اين رو در روايات خودآگاهي و خودشناسي برترين شناخت‌ها دانسته شده است.
2. تقوا:
براي دستيابي به مقام شکر و نيل به اجر عظيم و احاطه بر مسائل با روشن بيني خاص و کسب موفقيت، قرآن مجيد تقوا را مطرح کرده که همه اين موضوعات در قرب به پروردگار مؤثر است.براي رسيدن به تقواي الهي و كسب فضائل ابتدا بايد با آموختن علم اخلاق آن‌ها را از نفس بزداييم و دل را جلا داده و آماده کِشت فضائل اخلاقي نماييم.آن وقت دل انسان در سايه تقوا، به مراحلي از يقين مي‌رسد که عاشق خدا مي‌شود و اين عشق در زندگي او متبلور مي شود.
3. عبادت و بندگي:
در حديث قدسي آمده است:
” هيچ بنده اي به وسيله عملي بهتر و محبوب تر از انجام واجبات (وترک گناهان و محرمات) به من نزديک نشده است.”
بنابراين انجام واجبات ( نماز و روزه و ساير عبادت ها و انفاق مال و صله ارحام و کمک به ضعفا و دستگيري از فقرا) و ترک گناهان و محرمات ( گناهان صغيره و کبيره) محبوب‌ترين عملي است که انسان را به خدا نزديک مي کند.بعد از انجام واجبات و ترک گناهان، کارهاي مستحبي است که انسان را به خدا نزديک مي کند.
از اين رو در ادامه حديث قدسي، خداوند مي فرمايد:
» ‌بنده با به جا آوردن کارهاي مستحب، به سوي من تقرّب پيدا مي کند . با انجام کارهاي مستحبي، چنان کمال مي يابد و به من تقرّب پيدا مي کند،‌ که او را دوست دارم (يعني بندة خدا، محبوب خدا مي شود). وقتي کسي محبوب من گشت و او را دوست داشتم، گوش او مي شوم، که با آن مي شنود. چشم او مي شوم که با آن مي بيند. زبان او مي گردم که با آن سخن مي گويد . دست او مي شوم، که با آن مي دهد و مي گيرد. پاي او مي شوم، که با آن راه مي رود. وقتي (چنين بنده‌اي) مرا بخواند، اجابت مي کنم، وقتي از من چيزي را درخواست کند، به او خواهم داد«.(3)
مفهوم حديث اين است: کسي که همه واجبات را انجام مي دهد و از همه گناهان خود را دور مي سازد و با کارهاي مستحبي به خداوند تقرب مي جويد، هرگز خلاف رضاي خدا نمي‌انديشد و گام برنمي‌دارد. چنين شخصي همه دعاهايش مستجاب است.
مستحبات که بعد از واجبات انسان را به خدا نزديک مي کند، بسيار است . توان و طاقت و عمر انسان ، محدود و کوتاه است، پس در ميان مستحبات بايد محبوب‌ترين و با فضيلت‌ترين مستحبات را شناسايي کرد و آن ها را انتخاب نمود.

_____________________________________

پي نوشت ها:
1. مجمع البحرين، واژه عشق.
2. نهج البلاغة، الإمام علي بن أبي طالب عليه السلام، دار الهجرة للنشر - قم ، خطبه 1، ص 30 .
3. الكافي، ثقة الإسلام الكليني، دار الكتب الإسلامية - طهران، 1365 ه. ش، ج 2، ص 352، حديث 7


 نظر دهید »

آیا عزت نفس از مصادیق غرور هست؟

15 آذر 1392 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread21114-2.html#post438661


عزت نفس به آن جنبه از وجود آدمی نظر دارد که مورد کرامت الهی واقع شده و دارای جایگاه خلیفه اللهی است
وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَم‏.[1]

و این که می توانند از بهترین و والاترین مخلوقات الهی واقع شود.
وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمين‏.[2]

اما غرور و تکبر، به معنی راضی شدن به صفات و کمالات خویش از این جهت که خودم بدست آورده ام و اراده و توفیق الهی در آن نقشی نداشته، و بسنده کردن به آنهاست و این که خود را از همه بهتر و بالاتر بدانیم و به کرامت و عزت دیگر انسانها -که آنها هم این کرامت را از طرف خدادریافت نموده اند- توجهی نداشته باشیم و فقط به امیال مادی خویش نظر داشته باشیم.
اگر توجه به توانایی های نفسمان، بدون در نظر گرفتن خدا باشد یعنی، احساس کنیم که خودمان این توانائی ها را کسب کرده ایم -بدون خواست و اراده ی الهی- و احساس کنیم قدرتهایی که داریم همه از آنِ خودمان است و از طرف خدانیست، این غرور و سر مستی است.
اما اگر به این نکته توجه داشته باشیم که اینها همه از خداست، و خداوند است که بر اعمال من، تاثیر نهاده،و خداست که می تواند این صفات را از من بگیرد، این مطلب، عین توحید و توکل است و چنین انسانی دچار مهلکات عجب و غرور نخواهد شد.
لذا اعتماد به نفس، بدون در نظر داشتن خدا و اراده او،عین خودخواهی است و از رذائل اخلاقی محسوب می شود.
_______________________________

[1] الإسراء : 70

[2] اعراف: 140

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

معارف دین

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • فقه و اصول
  • اخلاق و عرفان
  • کلام و اعتقادات
  • تفسیر و علوم قرآن
  • حدیث
  • مشاوره و روان شناسی
  • ولایت و فرهنگ پایداری
  • مناسبت ها
  • سخنرانی های حوزه
  • الهی نامه
  • تاریخ اسلام
  • پژوهش های طلاب حوزه علمیه معصومیه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • سایه خورشید
  • تماس