معارف دین

حوزه علمیه معصومیه سلام الله علیها
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

مشاوره با نامحرم، خوب یا بد ؟؟!!!

29 بهمن 1393 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread42839-2.html#post644284

  


سوال :
اگر خانمی برای مشاوره به آقایانی که بسیار در امر مشاوره توانا و متدین هستند اما نامحرمند مراجعه نماید، (با توجه به اینکه واقعا مشاوره این بزرگوارن راهگشا باشد) ، از نظر اخلاقی و تربیتی چگونه است؟ 
اگر خانمی به صورت حضوری به مشاوره مذهبی و نامحرم ،برای مشاوره مراجعه کند و از آنجایی که بعضا مشاوره ها ممکن است در چندین جلسه صورت بگیرد و مشاوره شونده مجبور است خیلی از مسائل خصوصی اش را بیان نماید (برای حل مشکل) آیا از نظر اخلاقی و تربیتی برای این خانم اشکالی ندارد؟
کلا در چه حیطه و تا چه حد یک خانم از نظر اخلاقی مجاز است از یک آقای متدین مذهبی و بزرگوار اما نامحرم مشاوره بگیرد و تا چه حد آن به تهذیب این خانم لطمه ای وارد نمیکند؟اگر مشاوره حضوری نباشد بلکه به صورت تلفنی باشد اما در جلسات متعدد باشد چطور؟اگر مشاوره کاملا غیر حضوری و از طریق ایمیل باشد و طرفین هم همدیگر را نشناسنداما مشاوره به دفعات زیاد باشد چگونه است ؟
اگر مشاور یک روحانی متدین،باتقوا و مطمئن و با علم اما نامحرم باشد آیا یک خانم میتواند او را به عنوان مشاور زندگی خود انتخاب کند و در موارد مختلفی که به مشکل برمیخورد به دفعات از این فرد بزرگوار به صورت کاملا غیر حضوری(ایمیل) مشورت بگیرد؟ 



پاسخ:
همانطور که مستحضر هستید در اسلام برای هر یک از اعمال و رفتارما ملاک ومعیارهای خاصی در نظر گرفته شده است وبر ما لازم است تمام اعمال و رفتار خود را متناسب با همان معیارها منطبق سازیم.
یکی از مهمترین امور در ارتباطات، بحث نیت عمل می باشدچرا که نیت انسان به عمل انسان هویت می دهد.بنابراین در ارتباط با نامحرم نیز باید نیت ارتباط ،نیت معقول و مشروعی باشد.بعضی مواقع افراد هدفشان فقط صحبت کردن و اصل ارتباط است و امور دیگر را بهانه ای برای رسیدن به این امر قرار می دهند که طبیعتا این امر مورد رضایت اسلام نیست.
اما در بعضی شرایط انسان ناچار به برقرای ارتباط با نامحرم می شود لازم است بدانیم که در آموزه های اسلام در رابطه با جزئی ترین نوع ارتباط هم دستور فقهی و اخلاقی وارد شده است تا انسان در برقراری ارتباطات لطمه نخورد.نگاه کردن، صحبت کردن، خنده ، ملاقات و خلوت کردن، هر کدام در اسلام حدودی دارد و مقرراتی که لازم است مورد توجه قرار گیرد. 
گاهی برای حل مشکلات و گرفتن مشاوره می توانیم از مشورت کسانی که همجنس هستند بهره ببریم خوب در مرحله ی اول از نظر اخلاقی توصیه می شود که مشورت با همجنس صورت گیرد اما چنانچه شرایط برای این امر فراهم نشود یا مشاور قابلی با این شرایط وجود نداشته باشد مراجعه به نامحرم برای مشورت اشکالی ندارد (توجه کنید که گاهی بحث فقهی است و گاهی بحث اخلاقی. در بحث فقهی بارعایت حکم، شما نمره قبولی را می گیرید اما رعایت نکات اخلاقی فقط دریافت نمره قبولی نیست بلکه(به میزان رعایت) کسب بالاترین نمرات است.)
در ارتباط با نامحرم برای مشاوره مثل هر ارتباط دیگری باید نگاه ها کنترل شود چنانچه این ارتباط باعث ایجاد نگاه حرام یا مقدمات آن شودباید ترک شود.
در گفتگوها نیز باید دقت لازم را بخرج داد گاهی ما می توانیم مسئله ای را با بکار بردن واژه های مأخوذ به حیا بیان کنیم یا مطلبی را غیر مستقیم به مخاطب نامحرم بفهمانیم لازم نیست به جهت مشاوره، صریح و بی پرده در مورد همه ی امور صحبت کرد.گاهی حتی بیان کردن بعضی جزئیات در مشاوره لازم نیست پس توجه کنید که هم به حد کفایت و ضرورت صحبت کنید و هم در بکار بردن لفظ و محتوا حیا را در نظر بگیرید.
شوخی کردن با نامحرم، حریم میان آنها را کم رنگ می کند و احتمال وقوع گناه را تقویت می نماید،بنابراین در مشاوره گرفتن به این امر نیز توجه ویژه داشته باشید. 
همچنین ضرورت دارد که لحن کلام خود را به گونه ای قرار دهید که از ایجاد هر گونه تحریک، تطمیع و وسوسه در مخاطب جلوگیری شود.
نحوه پوشش و آرایش در برابر جنس مخالف نیز عاملی مؤثر در کیفیت مطلوب یا نامطلوب رابطه محسوب می شود.
به طور کلی اسلام می گوید روابط زن و مرد در محدوده قانون و براساس ضرورت ، اشکال ندارد به شرطی که شخص بداند در اثر تداوم ارتباط به گناه نمی افتد. 
در رابطه با تذکرات اخلاقی فرقی بین مشاوره های تلفنی و اینترنتی ویا حضوری نیست و رفتار وگفتار ماخوذ به حیا و رعایت شرایط ارتباط لازم است مد نظر گرفته شود.




 نظر دهید »

با چه مقدار مهریه رضایت بگیرم؟؟!!

25 بهمن 1393 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread46748.html#post638088

  1. سوال : سلام

    23 سالمه مدرک کارشناسی دارم و کارمند نیز هستم ،
    اخیرا دو خواستگار (با فاصله) در سنین 25 تا 27 سال داشتند که از نظر ایمانی مورد تایید من بودند ،داشتم و از آنجائیکه با والدینم راجع به مهریه تناقض دارم ، با صحبت و نقل احادیث موفق شدم نظر والدینم را از تعداد 214 سکه به 114 سکه کاهش بدم،

    تقریبا همه جوانب یکدیگر را پسندیده بودیم ولی وقتی از 114 سکه گفتم خواستگارانم موافقت نکردند و از آنجائیکه از نقطه نظر پسران مذهبی در این زمینه آگاهی داشتم عندالاستطاعه گفتم و همچنین گفتم که بعد از عقد 100 تا را می بخشم ، یکی از این خواستگاران نه تنها این پیشنهاد را نپذیرفتند بلکه در هر صورت خرید چند کالای اساسی را نیز نمی پذیرفتند و همین قضیه موجب شد که والدینم در رد این خواستگار بیشتر پافشاری کنن .

    تعداد خارج از عرفی مطرح نشده است که آنها قبول نکردند!! و من قرار نیست بعد از عقد مطالبه ای داشته باشم!!

    خواستگار که از نظر ایمانی مورد تاییدم نبود نیز داشتم ولی نمیخواهم بعد از این اگر پسر مومنی به خواستگاری ام اومد این قضیه همه چیز رو خراب کنه .

    این مسائل از نظر روانی اذیتم میکنه ، گوشه گیر و عصبی شده ام…
    نمیدونم با موارد مشابه ای که ممکنه پیش بیاد چگونه برخورد کنم؟
    در مورد مهریه خانواده ام چگونه مطرح کنند ؟








پاسخ: 
  1. سلام

    نگاه واقع بینانه در این مسئله این است که مهریه باید مورد توافق دو نفر باشد و هیچ یک از طرفین، طرف مقابل را مجبور به پذیرش مقدار خاصی نکند. دختر نباید مهریه سنگین تعیین کند و پسر نباید دختر را مجبور به قبول مهریه ناچیز کند. از طرفی اسلام از مهریه زیاد نهی کرده و بر خلاف تصور عمومی، آن را مایه خوشبختی و حافظ زندگی نمی داند.

    با این حال شما در شرایط مشابه با دو مسئله مواجه هستید: یکی نظر خانواده و دیگری نظر خواستگار.

    بنابراین برای حل مسئله ابتدا باید با خانواده خود به توافق برسید. برای این کار لازم نیست روی تعداد سکه توافق کنید بلکه باید صحبت های شما در مورد اصل قضیه و فلسفه مهریه و روش تعیین مهریه در شرایط مختلف باشد. باید این مسئله را به خانواده تفهیم کنید که اولا مهریه باید در وسع طرف باشد و بتواند آن را پرداخت کند ثانیا هر چه کمتر باشد بهتر است البته نه در حدی که کم بودن آن غیر متعارف مثلا یک سکه باشد ثالثا در جلسات خواستگاری بهتر است میزان مهریه ابتدا از طرف خانواده پسر مطرح شود تا خانواده دختر بتواند راحت تر تصمیم بگیرد. اگر خانواده دختر همان اول مثلا بگویید 300 سکه و بعد خانواده پسر قبول نکنند، در این صورت خانواده دختر با مشکل مواجه می شوند؛ چون اگر بخواهند از حرف خود کوتاه بیایند وجهه خوبی ندارد و اگر بخواهند روی حرف خود بمانند ممکن است به توافق نرسند و یک خواستگار خوب را از دست بدهند.

    لذا به نظرم بهترین حالت این است که اولا خانواده دختر نظر خود را به طور مستقیم بیان نکنند تا در صورتی که کار به چانه زنی کشیده شد، ابهت و شخصیت دختر به خاطر مهریه زیر سوال نرود ثانیا طوری وانمود کنند که تعداد سکه مهم نیست بلکه آنچه مهم است چیزی است که هدف مهریه را محقق کند و در حد توان داماد هم باشد. نه خیلی زیاد باشد که نتواند پرداخت کند و نه به قدری کم باشد که به قول آقای دهنوی پسر بگوید بیا بریم محضر مهریه ات را بدهم و طلاقت دهم! به نظر من تعداد 14 تا 110 تایی که الان مرسوم است، اقل و اکثر خوبی است.

    اما در مورد نظر خواستگار برای میزان مهریه، بهترین کار این است که شما هم همانطور که نسبت به خانواده عرض کردم، روی تعداد خاصی مانور ندهید و بگوید هدف مهریه این نیست که من ابزاری برای تحت فشار قرار دادن شما داشته باشم؛ بلکه آنچه در دین مرسوم است این است که مهریه در حد توان مرد باشد؛ به طوری که همان ابتدا بتواند تمام یا بخشی از آن را پرداخت کند. حال اینکه طرفین توافق می کنند که مهریه را همان اول نگیرند مسئله دیگری است و منافاتی با معقول بودن مقدار آن ندارد. از طرفی سعی کنید تعیین مقدار مهریه را به عهده بزرگتر ها بگذارید چون غالبا آن ها نظر دختر و پسر را قبول نمی کنند؛ البته نه بعد از چندین جلسه و توافق در زمینه های دیگر؛ بلکه بهتر است در همان جلسات اول بزرگترها روی این مسئله صحبت کنند تا اگر به توافق نرسیدند، جلسات بعدی بیهوده برگزار نشود.

    در مورد خرید کالا هم باید عرض کنم طبق نظر دین دختر هیچ گونه وظیفه ای در تهیه لوازم زندگی ندارد؛ منتها به خاطر لطفی که خانواده دختر دارند، در چنین مواردی طرفین می توانند مطابق عرف عمل کنند. مثلا اگر عرف شما اینگونه است که جهیزیه را دختر می گیرد و چند تا از کالاهای بزرگ را پسر می گیرد؛ ولی عرف طرف مقابل اینگونه است که پسر هیچ یک از آنها را نمی گیرد و همه جهیزیه به عهده خانواده دختر است، در چنین مواردی می توانید به حد وسط توافق کنید. البته اجباری در این کار نیست منتها اگر دیدید طرف مقابل مورد خوبی است و از لحاظ های دیگر با شما تناسب دارد، به نظرم توافق بر سر این مسئله خالی از لطف نیست. البته شرایط همه یکسان نیست و بررسی شرایط، لازم و ضروری است. ممکن است در شرایطی پذیرش چنین درخواستی باعث ایجاد نگاه منفی یا توقع بیجا در طرف مقابل شود.

    پیروز و سربلند





 1 نظر

چگونه بادخالت های خانواده همسرم کنار بیام؟؟!!

16 بهمن 1393 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread37694.html

 

 

سوال: سلام
من یک سال و نیم هست که ازدواج کردم و هنوز نامزد هستم. تو این مدت تنها خاطره ی من دعوا و قهر و دخالت های خانواده ی همسرم بوده.
تا جاییکه قصاص قبل از جنایت می کنن و مدام به همسرم تلقین میکنن که مثلا فردا منت وسایل هاشو میذاره یا میخواد با ما قطع رابطه بکنه… یا خانوادش دخالت میکنن..اما خدا شاهده که خانواده ی من تو هیچ یک از دعوا های ما دخالت نکردن و به روشون نیاوردن و همیشه با هر بهانه ای بهشون خدمت کردن یا مهمونی دادن اما اونا ازشون تو اتاق کوچیک خونه شون پذیرایی کردن…بماند.
هروقت من با همسرم یا تلفنی با مادرم حرف میزنم گوششونو تیز میکنن و گاها میپرن وسط حرفم که تو چرا این حرف و زدی؟!
پدر شوهرم یه مرد ساده و زود باوریه و کل اعضای خانوادش کلا اهل غیبت و پشت سر دیگران حرف زدن هستن و خودشونو علامه میدونن.
هر اتفاقی که بین من و همسرم می افته یا هر حرفی که خانوادم میزنن همسرم میره به خانوادش میگه و از من بد گویی میکنه. من یه خواهر شوهر هم دارم که هم سنمه و حسادت ها ی زیرکانشو دیدم و دلیل اصلی دخالت ها همونه و حسادت هاش.
هروقت با همسرم دعوام میشه فورا شوهرم قهر میکنه و فرداش پدرش به پدرم و خودم زنگ میزنه که چرا پسر منو اذیت میکنین و … و آخرشم خودشون معذرت خواهی میکنن. به همسرم میگن باهاش بساز.
با این حال من همیشه ببه اونا و فامیلشون احترام گذاشتم و رفتارای جدی و سردش همسرم با خوانوادمو تحمل کردم و هربار بهانه آوردم که خسته است . مثلا یه روز میگه که فلان کارو برات میکنم اما تا فردا میشه انکار و فحش که من چرا باید بکنم. وقتای خوشیشو با خونوادش میگذرونه و هرچی
با این حال روز اول عید یه اتفاق بد افتاد و من به خاطر رفتارای شوهرم و خانوادش که جواب سلاممو هم نمیدادن خودمو گرفته بودم همین که رفتم خونشون پدر شوهرم هرچی از دهنش در میومد گفت و شوهرم هم جلوم حرفا رو به نفع خودش عوض کرد و شروع کرد که با من اینجوری رفتار میکنه و بد من و گفت. تا اومدم دفاع کنم جلوی همشون دست روم بلند کرد و خواهر شوهرم همشوم هرچی میتونستن گفتن شوهرمم رفت یه گوشه ای توجه نکرد…چیکار کنم؟



پاسخ:بسمه تعالی
با تقدیم سلام و تحیت و نیز عرض خوش آمد محضر جنابعالی

بر مبنای توضیحات ارائه شده فوق و نیز پیام خصوصی جنابعالی، لطفا به نکات زیر توجه بفرمایید:

_ بخشی از اختلافات پیش آمده ناشی از طولانی شدن دوره عقد شماست چرا که طولانی شدن این دوره به سبب بروز تعارضهای متعدد، آسیب زا خواهد بود.

_ نزاع و دعوا میان شما و همسرتان، با این فرض که شما با ایشان و خانواده شان کنار می آیید در بسیاری از موارد قابل توجیه و جمع نیست. یعنی نمی توان پذیرفت که دعوای میان شما با کوتاه آمدن شما استمرار بیابد.

_ رفتارهای همسر شما بیانگر رشد نایافتگی و عدم استقلال ایشان است، برطرف شدن چنین خصوصیاتی مستلزم پدیرش و مراجعه به روانشناس است، در غیر اینصورت تداوم چنین وضعیتی دور از انتظار نیست، هرچند که تغییر رفتار ایشان بر اثر تجربه و مهارت آموزی نیز ممکن است.

_ برخورد قهری ایشان و خانواده شان علاوه بر اینکه متاثر از وضعیت فرهنگی و شخصیتی آنهاست، با منفعلانه برخورد کردن جنابعالی نیز بی ارتباط نیست. لذا لازم است در بیان احساسات و توقعات خود قدری جسورتر باشید.

_ از اینکه بیان کرده اید مورد ضرب و شتم قرار گرفته اید، واقعا متاسفم. در این خصوص توصیه اکید می شود که با تنظیم رفتار خود، اجازه تکرار چنین رفتاری را ندهید. با کنار گذاشتن ترس و محافظه کاری، در ابتدا به صورت ملایم و دوستانه علت برخوردهای فیزیکی وی را جویا شوید، به او گوشزد کنید که نیازمند حمایت و توجه او هستید. در صورتی که ملاطفت شما کارگر نبود، قاطعانه از وی بخواهید که از این رفتار خود دست بردارد. به او بگویید که حق کتک زدن شما را ندارد و اجازه چنین کاری را به وی نخواهید داد. اگر اتمام حجت شما بی نتیجه بود در صورت تکرار این رفتار مانند خود او برخورد کنید و تسلیم نشوید. بدانید که بخشی از علت تکرارپدیری کتک کاری شما، به عملکرد ضعیف و انفعالی شما مربوط است. پس از خود ضعف نشان ندهید.

_ مادامیکه بخشی از رفتارهای ایشان اصلاح نشده و بزن بهادری را کنار نگذاشته باشند، ازدواج شما به مصلحت نیست.

_ با توصیفات مطرح شده مراجعه حضوری شما به اتفاق همسرتان به یک مشاور خانواده ضرورت دارد.

برای شما عزت و سلامتی را مسئلت دارم.

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین





 نظر دهید »

هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب

12 بهمن 1393 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread46565.html

 

 

 

 نظر دهید »

نمیتونم به زندگی با همسرم ادامه بدم ...

02 مهر 1393 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread38861.html#post510003


سوال:سلام.هشت سال پیش قرار بود با پسری ازدواج کنم که عاشقانه همدیگرو دوست داشتیم و با وجود مخالفت شدید خانواده ها و تمامی مشکلاتی که سر راهمون قرار دادند با هم نامزد شدیم اما بدلیل مسائلی نامزدی ما بهم خورد مدتی بعد با پیشنهاد و اصرار خانواده با شخص دیگری ازدواج کردم علاقه من به نامزد سابقم بعد از ازدواج هم از بین نرفت با وجود خوبی های شوهرم و کمکهای فراوانی که بهم کرد موفق شدم هم درسم را ادامه بدم و هم در اداره ای که دوستش معرفیم کرده بود استخدام بشم اما هرگز علاقه ای نسبت به همسرم در من بوجود نیامد و فقط خود را مدیون ایشان میدانستم طوری که فقط احساس احترام و سپاس گذاری بهشون داشتم تا اینکه پنج ماه پیش نامزد سابقم رو دیدم گفت تو تمام این مدت نتونسته فراموشم کنه و با کس دیگه ای ازدواج کنه و اینکه تا آخر عمر منتظرم میمونه علاقه منم به اون کوچکترین تغییری نکرده مخصوصا الان - اصلا لحظه ای رو نمیتونم بهش فکر نکنم دیگه علاقه ای به همسرم ندارم و نمیتونم به زندگی با این شخص ادامه بدم حتی اگه به کسی که دوستش دارم نرسم نمیتونم با همسرم زندگی کنم ولی چطور با وجدانم کنار بیام که باعث شم زندگی همسرو فرزند چهار سالم از بین بره.


پاسخ:

بسمه تعالی با تقدیم سلام و تحیت و نیز عرض خوش آمد محضر جنابعالی
شرایط شما را درک میکنم و از این بابت متاسفم…
زمان ازدواج شما با همسرتان زمان نامناسبی بوده و ابتدا لازم بود فرد قبلی را فراموش کرده و سپس اقدام به ازدواج می کردید. در عین حال لازم است بپذیرید که شرایط شما به گونه ای نیست که با جدایی از همسر و ازدواج با شخص قبلی، آرامش و خوشبختی شما تضمین گردد!
چه بسا ممکن بود 8 سال پیش در پی ازدواج با فرد قبلی، خوشبخت می شدید ( تاکید می کنم ممکن بود چرا که همان موانعی که به آنها اشاره کردید کافی بود تا به هدف خود از ازدواج با ابشان نرسید)

خوب به این نکته توجه کنید؛

عشق سناریویی است که از یک منظر قوامش به کامل شدن است، لذا اگر این سناریو در عینیت و واقعیتها ( زندگی شما در کنار همسر) کامل نگردد، ذهن و خیال به تکمیل آن می پردازد ( زندگی با فرد قبلی)، اما به یاد داشته باشید دلیلی وجود ندارد که آنچه را که ذهن و خیال شما برای تکمیل سناریوی عشق ساخته است در واقعیت و خارج نیز همانگونه پیش رود… طبعا خود شما در برخی موارد، افرادی را سراغ دارید که مقطعی را عاشق بوده اند اما با گذشت زمان و بعد از وصال واقعیت چیز دیگری را به اثبات رسانده است چرا که واقعیت تابع سناریوهای ذهنی افراد نیست!!!

ضمن اینکه به یاد داشته باشید که در زندگی مشترک است که عیبها و نقصها بروز پیدا می کند و نه در فضای نامزدی و… لذا دوست داشتنی که در کانون خانواده اتفاق بیفتد قابل مقایسه با دوست داشتن ناشی از فضای رمانتیک و عاشقانه نیست. بنابراین همسر شما، شما را دوست دارد با تمام نقصها و ضعفهایی که دارید اما فرد قبلی شما را دوست دارد بدون اینکه از ضعفهای شما آگاهی لازم را داشته باشد…

به خدای بزرگ توکل کنید و خودتان را جای همسرتان قرار دهید و از دامن زدن و زنده کردن خاطرات گذشته اجتناب کنید، تصمیم بگیرید با فرد قبلی رو در رو نشوید و هیچگونه ارتباطی با وی نداشته باشید… و از خود سوال کنید واقعا در زندگی چه چیزی کم دارید؟

ادامه یافتن چنین فضایی برای زندگی شخصی و مشترکتان آسیب زا است لذا در صورت استمرار ضرورت دارد تا به صورت حضوری با یک روانشناس خانم که از تجربه و دانش کافی برخوردار است مشورت نمایید.

از خداوند متعال آرامش و سعادت شما را مسئلت دارم

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین



 1 نظر
  • 1
  • 2
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

معارف دین

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • فقه و اصول
  • اخلاق و عرفان
  • کلام و اعتقادات
  • تفسیر و علوم قرآن
  • حدیث
  • مشاوره و روان شناسی
  • ولایت و فرهنگ پایداری
  • مناسبت ها
  • سخنرانی های حوزه
  • الهی نامه
  • تاریخ اسلام
  • پژوهش های طلاب حوزه علمیه معصومیه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • سایه خورشید
  • تماس