چگونه بادخالت های خانواده همسرم کنار بیام؟؟!!
پیوند: http://www.askdin.com/thread37694.html
سوال: سلام
من یک سال و نیم هست که ازدواج کردم و هنوز نامزد هستم. تو این مدت تنها خاطره ی من دعوا و قهر و دخالت های خانواده ی همسرم بوده.
تا جاییکه قصاص قبل از جنایت می کنن و مدام به همسرم تلقین میکنن که مثلا فردا منت وسایل هاشو میذاره یا میخواد با ما قطع رابطه بکنه… یا خانوادش دخالت میکنن..اما خدا شاهده که خانواده ی من تو هیچ یک از دعوا های ما دخالت نکردن و به روشون نیاوردن و همیشه با هر بهانه ای بهشون خدمت کردن یا مهمونی دادن اما اونا ازشون تو اتاق کوچیک خونه شون پذیرایی کردن…بماند.
هروقت من با همسرم یا تلفنی با مادرم حرف میزنم گوششونو تیز میکنن و گاها میپرن وسط حرفم که تو چرا این حرف و زدی؟!
پدر شوهرم یه مرد ساده و زود باوریه و کل اعضای خانوادش کلا اهل غیبت و پشت سر دیگران حرف زدن هستن و خودشونو علامه میدونن.
هر اتفاقی که بین من و همسرم می افته یا هر حرفی که خانوادم میزنن همسرم میره به خانوادش میگه و از من بد گویی میکنه. من یه خواهر شوهر هم دارم که هم سنمه و حسادت ها ی زیرکانشو دیدم و دلیل اصلی دخالت ها همونه و حسادت هاش.
هروقت با همسرم دعوام میشه فورا شوهرم قهر میکنه و فرداش پدرش به پدرم و خودم زنگ میزنه که چرا پسر منو اذیت میکنین و … و آخرشم خودشون معذرت خواهی میکنن. به همسرم میگن باهاش بساز.
با این حال من همیشه ببه اونا و فامیلشون احترام گذاشتم و رفتارای جدی و سردش همسرم با خوانوادمو تحمل کردم و هربار بهانه آوردم که خسته است . مثلا یه روز میگه که فلان کارو برات میکنم اما تا فردا میشه انکار و فحش که من چرا باید بکنم. وقتای خوشیشو با خونوادش میگذرونه و هرچی
با این حال روز اول عید یه اتفاق بد افتاد و من به خاطر رفتارای شوهرم و خانوادش که جواب سلاممو هم نمیدادن خودمو گرفته بودم همین که رفتم خونشون پدر شوهرم هرچی از دهنش در میومد گفت و شوهرم هم جلوم حرفا رو به نفع خودش عوض کرد و شروع کرد که با من اینجوری رفتار میکنه و بد من و گفت. تا اومدم دفاع کنم جلوی همشون دست روم بلند کرد و خواهر شوهرم همشوم هرچی میتونستن گفتن شوهرمم رفت یه گوشه ای توجه نکرد…چیکار کنم؟
پاسخ:بسمه تعالی
با تقدیم سلام و تحیت و نیز عرض خوش آمد محضر جنابعالی
بر مبنای توضیحات ارائه شده فوق و نیز پیام خصوصی جنابعالی، لطفا به نکات زیر توجه بفرمایید:
_ بخشی از اختلافات پیش آمده ناشی از طولانی شدن دوره عقد شماست چرا که طولانی شدن این دوره به سبب بروز تعارضهای متعدد، آسیب زا خواهد بود.
_ نزاع و دعوا میان شما و همسرتان، با این فرض که شما با ایشان و خانواده شان کنار می آیید در بسیاری از موارد قابل توجیه و جمع نیست. یعنی نمی توان پذیرفت که دعوای میان شما با کوتاه آمدن شما استمرار بیابد.
_ رفتارهای همسر شما بیانگر رشد نایافتگی و عدم استقلال ایشان است، برطرف شدن چنین خصوصیاتی مستلزم پدیرش و مراجعه به روانشناس است، در غیر اینصورت تداوم چنین وضعیتی دور از انتظار نیست، هرچند که تغییر رفتار ایشان بر اثر تجربه و مهارت آموزی نیز ممکن است.
_ برخورد قهری ایشان و خانواده شان علاوه بر اینکه متاثر از وضعیت فرهنگی و شخصیتی آنهاست، با منفعلانه برخورد کردن جنابعالی نیز بی ارتباط نیست. لذا لازم است در بیان احساسات و توقعات خود قدری جسورتر باشید.
_ از اینکه بیان کرده اید مورد ضرب و شتم قرار گرفته اید، واقعا متاسفم. در این خصوص توصیه اکید می شود که با تنظیم رفتار خود، اجازه تکرار چنین رفتاری را ندهید. با کنار گذاشتن ترس و محافظه کاری، در ابتدا به صورت ملایم و دوستانه علت برخوردهای فیزیکی وی را جویا شوید، به او گوشزد کنید که نیازمند حمایت و توجه او هستید. در صورتی که ملاطفت شما کارگر نبود، قاطعانه از وی بخواهید که از این رفتار خود دست بردارد. به او بگویید که حق کتک زدن شما را ندارد و اجازه چنین کاری را به وی نخواهید داد. اگر اتمام حجت شما بی نتیجه بود در صورت تکرار این رفتار مانند خود او برخورد کنید و تسلیم نشوید. بدانید که بخشی از علت تکرارپدیری کتک کاری شما، به عملکرد ضعیف و انفعالی شما مربوط است. پس از خود ضعف نشان ندهید.
_ مادامیکه بخشی از رفتارهای ایشان اصلاح نشده و بزن بهادری را کنار نگذاشته باشند، ازدواج شما به مصلحت نیست.
_ با توصیفات مطرح شده مراجعه حضوری شما به اتفاق همسرتان به یک مشاور خانواده ضرورت دارد.
برای شما عزت و سلامتی را مسئلت دارم.
و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین