نمیتونم به زندگی با همسرم ادامه بدم ...
پیوند: http://www.askdin.com/thread38861.html#post510003
سوال:سلام.هشت سال پیش قرار بود با پسری ازدواج کنم که عاشقانه همدیگرو دوست داشتیم و با وجود مخالفت شدید خانواده ها و تمامی مشکلاتی که سر راهمون قرار دادند با هم نامزد شدیم اما بدلیل مسائلی نامزدی ما بهم خورد مدتی بعد با پیشنهاد و اصرار خانواده با شخص دیگری ازدواج کردم علاقه من به نامزد سابقم بعد از ازدواج هم از بین نرفت با وجود خوبی های شوهرم و کمکهای فراوانی که بهم کرد موفق شدم هم درسم را ادامه بدم و هم در اداره ای که دوستش معرفیم کرده بود استخدام بشم اما هرگز علاقه ای نسبت به همسرم در من بوجود نیامد و فقط خود را مدیون ایشان میدانستم طوری که فقط احساس احترام و سپاس گذاری بهشون داشتم تا اینکه پنج ماه پیش نامزد سابقم رو دیدم گفت تو تمام این مدت نتونسته فراموشم کنه و با کس دیگه ای ازدواج کنه و اینکه تا آخر عمر منتظرم میمونه علاقه منم به اون کوچکترین تغییری نکرده مخصوصا الان - اصلا لحظه ای رو نمیتونم بهش فکر نکنم دیگه علاقه ای به همسرم ندارم و نمیتونم به زندگی با این شخص ادامه بدم حتی اگه به کسی که دوستش دارم نرسم نمیتونم با همسرم زندگی کنم ولی چطور با وجدانم کنار بیام که باعث شم زندگی همسرو فرزند چهار سالم از بین بره.
پاسخ:
بسمه تعالی با تقدیم سلام و تحیت و نیز عرض خوش آمد محضر جنابعالی
شرایط شما را درک میکنم و از این بابت متاسفم…
زمان ازدواج شما با همسرتان زمان نامناسبی بوده و ابتدا لازم بود فرد قبلی را فراموش کرده و سپس اقدام به ازدواج می کردید. در عین حال لازم است بپذیرید که شرایط شما به گونه ای نیست که با جدایی از همسر و ازدواج با شخص قبلی، آرامش و خوشبختی شما تضمین گردد!
چه بسا ممکن بود 8 سال پیش در پی ازدواج با فرد قبلی، خوشبخت می شدید ( تاکید می کنم ممکن بود چرا که همان موانعی که به آنها اشاره کردید کافی بود تا به هدف خود از ازدواج با ابشان نرسید)
خوب به این نکته توجه کنید؛
عشق سناریویی است که از یک منظر قوامش به کامل شدن است، لذا اگر این سناریو در عینیت و واقعیتها ( زندگی شما در کنار همسر) کامل نگردد، ذهن و خیال به تکمیل آن می پردازد ( زندگی با فرد قبلی)، اما به یاد داشته باشید دلیلی وجود ندارد که آنچه را که ذهن و خیال شما برای تکمیل سناریوی عشق ساخته است در واقعیت و خارج نیز همانگونه پیش رود… طبعا خود شما در برخی موارد، افرادی را سراغ دارید که مقطعی را عاشق بوده اند اما با گذشت زمان و بعد از وصال واقعیت چیز دیگری را به اثبات رسانده است چرا که واقعیت تابع سناریوهای ذهنی افراد نیست!!!
ضمن اینکه به یاد داشته باشید که در زندگی مشترک است که عیبها و نقصها بروز پیدا می کند و نه در فضای نامزدی و… لذا دوست داشتنی که در کانون خانواده اتفاق بیفتد قابل مقایسه با دوست داشتن ناشی از فضای رمانتیک و عاشقانه نیست. بنابراین همسر شما، شما را دوست دارد با تمام نقصها و ضعفهایی که دارید اما فرد قبلی شما را دوست دارد بدون اینکه از ضعفهای شما آگاهی لازم را داشته باشد…
به خدای بزرگ توکل کنید و خودتان را جای همسرتان قرار دهید و از دامن زدن و زنده کردن خاطرات گذشته اجتناب کنید، تصمیم بگیرید با فرد قبلی رو در رو نشوید و هیچگونه ارتباطی با وی نداشته باشید… و از خود سوال کنید واقعا در زندگی چه چیزی کم دارید؟
ادامه یافتن چنین فضایی برای زندگی شخصی و مشترکتان آسیب زا است لذا در صورت استمرار ضرورت دارد تا به صورت حضوری با یک روانشناس خانم که از تجربه و دانش کافی برخوردار است مشورت نمایید.
از خداوند متعال آرامش و سعادت شما را مسئلت دارم
و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین