آیا معصوم همه چیز را میداند؟
پیوند: http://www.askdin.com/thread31470-5.html#post562572
پرسش:
آیا معصومین علیهم السلام همه چیز را میدانند؟ و حتی به کنه ذات خدا پی میبرند؟ آیا معصوم سهو و نسیان دارد؟
پاسخ:
معصومین علیهم السلام علم خود را از رسول خدا صل الله علیه و آله گرفته اند و علم رسول خدا چیزی جز علم قرآن کریم نبود با توجه به اینکه هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در قرآن کریم است « لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی كِتابٍ مُبینٍ»(انعام 59) و همچنین بیان کننده هر چیزی است « وَ نَزَّلْنا عَلَیكَ الْكِتابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَیءٍ»(نحل 89) در نتیجه معصومین علیهم السلام بر هر چیزی علم دارند چون علمشان را از رسول الله گرفتند و علم رسول الله نیز علم قرآن کریم است که تبیانا لکل شی می باشد .
در البرهان فى تفسیر القرآن از قول امام صادق (ع) آمده است: « من زاده ی رسول خدایم و منم كه كتاب خدا را می دانم ؛ كه در آن است آغاز خلقت و آْنچه تا روز قیامت خواهد بود ؛ و در اوست خبر آسمان و خبر زمین و خبر بهشت و جهنّم و خبر آنچه بود و خواهد بود. من اینها را می دانم چنان كه گویی به كف دست خود می نگرم ؛ خداوند عز و جل می فرماید: در اوست بیان هر چیزی» (1)
امام صادق (علیه السلام) می فرمودند: « من می دانم هر آنچه را كه در آسمان ها و زمین است و می دانم هر آنچه را كه در بهشت و جهنّم است؛ و می دانم آنچه را كه بوده و خواهد بود؛ سپس مكثی كرد و مشاهده نمود كه این سخن بر شنوندگان بزرگ جلوه كرده است؛ لذا فرمودند: من این امور را از كتاب خدا دانسته ام ؛ خدای عزّ و جلّ فرموده كه در آن است بیان هر چیزی. » (2)
و همچنیین فرمودند: «نحن ولاة أمر اللّه، و خزنة علم اللّه » ماییم والیان امر خدا و مخزن علم خدا (3)
اما علم به ذات خدا و معرفت كنه خدا براي احدي ميسّر نيست، خداوند در مقام ذات احد است و لا غیر له و لا ثانی له و کسی حتی رسول خدا(صل الله علیه آله) به کنه ذات دسترسی ندارد ، ائمه علیهم السلام به غیر از کنه ذات علم به همه وقایع عالم هستی دارند. حضرت امیر المومنین علی علیه السلام در خطبه اول نهج البلاغه به این حقیقت اشاره فرمود: « الَّذى لا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ» خدايى كه انديشه هاى بلند او را درك ننمايند.
آیت الله مصباح در این رابطه می فرمایند:
« در شناخت خدا که از راه دل ممکن است اگر منظور شناختی باشد که انسان احاطه بر ذات پیدا کند، این چنین شناختی برای احدی ممکن نیست حتی برای پیامبران و ائمه (سلام الله علیهم اجمعین)، چون ذات خدا نامحدود است و محدود در هر رتبه و مقامی که باشد نمی تواند به کنه نامحدود برسد»(4)
شبهه ای که در این راستا مطرح می شود این است که اگر امام(ع) از هر تر و خشکی آگاه باشد، چه تفاوتی با خداوند دارد؟ در جواب عرض می شود تفاوتش در این است که این علم برای خداوند تبارک و تعالی ذاتی است اما برای ذوات مقدس ائمه اظهار علیهم السلام عرضی است (ذاتی نیست). مطلب دیگر اینکه سهو و نسیان در ارتباط با امور دینی و مسائل امامت و رهبری برای این بزرگواران محال است؛ علامه مجلسی این مطلب را در کتاب حق الیقین بیان کرده است: در احادیث صحیحه بسیار وارد شده است كه رسول خدا و ائمه هدى صلوات اللَّه علیهم از اول سن تا آخر سن مؤیدند بروح القدس كه ایشان را تعلیم و تسدید می نماید و از سهو و خطا و نسیان نگاه میدارد. (5)
اما در ارتباط با امور روزمره و زندگی عادی ممکن است دچار سهو و فراموشی بشوند (6)
نکته:
ائمه علیهم السلام دو گونه علم دارند ؛ علم عادی که همانند سایر مردم تکلیف آور است، و علم غیب که از جانب خدا بوده و الهی است این نوع علم تکلیف آور نمی باشد. ائمه علیهم السلام هر لحظه در همه جا ناظر بر اعمال هستند و هیچ امری حتی نجواهای پنهانی انسان ها از ایشان پنهان نیست فلذا بر اسرار عالم هستی آگاهی دارند.
گاهی برای قضاوت نزد امیر المومنین علی علیه اسلام می آمدند ، حضرت با اینکه از غیب آگاه است و می داند چه کسی گناهگار است اما مطابق علم غیب رفتار نمی کردند بلکه دعوی بینه کرده و بر اساس شواهد و بینه(علم عادی ، اسباب و علل طبیعی) قضاوت می فرمودند نه بر اساس علم الهی ، چون این نوع علم تکلیف آور نیست و اساسا این علم جزو قضای حتمی الهی است و مخالفت با چنین علمی ممکن پذیر نیست.
ممکن است سوالی در این بین مطرح شود که آیا معصومین علیهم السلام بر علومی تجربی نیز علم داشته اند یا نه؟ در پاسخ به این پرسش عرض می شود: رسالت قرآن کریم و انبیاء و اولیای الهی در راستای هدف خلقت است فلذا علم از دیدگاه ائمه علیهم السلام علومی است که در این راستا کاربرد داشته باشد.
منظور از علم، علوم حقیقی است نه علوم تجربی ، با توجه به اینکه علوم تجربی یقینی نیستند و هر آن دست خوش تغییر بوده و توسط خود دانشمندان نقض شده و نظریات جدیدی مطرح می شود ، یقین آور نمی باشند.
بنابراین عالم مطلق بودن ائمه علیهم السلام مستلزم این نیست که این بزرگواران به فرمول های فیزیک و شیمی و … هم عالم باشند چرا که معلوم نیست این علوم از علوم حقیقی باشند چون صد در صد مطابق با واقع نیستند . (7)
البته در این رابطه بین صاحب نظران اختلاف وجود دارد ، برخی بر این عقیده اند که اگر چه آیات قرآن کریم ظاهرا اشاره ای به این فرمول ها ندارد اما برای اهلش قابل استخراج است .(8)
برخی دیگر از صاحب نظران شأن قرآن کریم را بالاتر از این می دانند که بدین گونه مسائل بپردازد ، شأن قرآن هدایت گری است و در راستای هدایت بشر است .
در رابطه با این موضوع کتب زیر را ملاحظه بفرمایید:
ولايت تكويني و تشريعي ، همچنین؛فروغ امامت در دعای ندبه آیت الله صافی
………………………………………….. ………………………………………….. ……
1.سید هاشم بحرانی،البرهان فى تفسیر القرآن،چاپ اول تهران 1416، ج1، ص: 32
2. تفسیر كنز الدقائق و بحر الغرائب،چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی،چاپ اول تهران 1368 ش، ج6، ص: 454
3. تفسیر الصراط المستقیم،انتشارات موسسه انصاریان، چاپ اول قم 1416ق، ج2 ،ص203
4. معارف قرآن ، آیت الله مصباح یزدی ص 94 تا ص 96
5. علامه مجلسی،حق الیقین، ص: 34
6. قطب راوندی، الخرائج و الجرائح،مدرسه امام مهدی، چاپ اول قم 1409، ج1 ،ص102
7. «نیلس بور ، نظریّه پرداز یکی از مدلهای اتم ، گفته: « این اشتباه است که فکر کنیم وظیفه ی فیزیک کشف ماهیّت طبیعت است. فیزیک مربوط است به آنچه که ما می توانیم درباره ی طبیعت بگوییم. »(تحلیلی از دیدگاههای فلسفی فیزیکدانان معاصر ، نوشته دکتر مهدی گلشنی ، ص81)
8. ابوحامد غزالی «احیاء العلوم» بیروت چاپ دارالمعرفه ج1، ص 289، و جواهر القرآن، فصل چهارم، ص 18