علل و درمان افسردگی
پیوند: http://www.askdin.com/thread112.html#post162
علل بيماري افسردگي را ميتوان به علل زيست شناختي، اجتماعي و روان شناختي تقسيم بندي كرد:
1. علل زيست شناختي: گاهي اختلال در ارگانيزم (بدن) انسان سبب افسردگي ميشود.
2. علل اجتماعي: مهمترين علت اجتماعي حالت نگراني و افسردگي از خانوادة شخص كه كوچكترين ولي پرنفوذترين واحد جامعه است، سرچشمه ميگيرد. شخص از بدو تولد در محيط خانواده رشد كرده و شخصيتاش شكل ميگيرد، اگر او در محيط گرم، عاطفي و صميمي بزرگ شود به احتمال قوي شخص بااعتماد به نفس نسبتاً كامل بار خواهد آمد و دچار بيماري رواني نخواهد شد. ليكن اگر شخص در خانوادهاي كه دچار انواع نابسامانيها و كمبودهاست، پرورش يابد، شانس او براي اسارت در چنگال بيماريهاي رواني از جمله افسردگي زياد خواهد بود.[3]
محيطهاي ديگر مانند مدرسه، محيط كار و از همه مهمتر خود جامعهاي كه در آن زندگي ميكنيم، نيز نقش مهمي در ايجاد اختلالات رواني و حالت نگراني و انزواطلبي افراد دارد.
3. علل روان شناختي:
عواملي چون شخصيت فرد و قدرت انطباق او با استرسهاي محيطي نقش بسزايي در ايجاد نگراني و افسردگي دارند. افرادي كه از اعتماد به نفس قوي برخوردارند، تحمل بيشتري در برابر فشارها و استرسها از خود نشان ميدهند و كمتر دچار افسردگي ميشوند.[4]
تا اينجا به اين نتيجه رسيديم كه آنچه را شما مطرح كردهايد، از نشانهها و علائم افسردگي هستند و به طور كلي عوامل و زمينههاي ايجاد افسردگي را نيز اشاره نموديم. آنچه مهم است آشنايي با شيوههاي درمان افسردگي است.
در مورد درمان افسردگي دو نكته قابل يادآوري است:
1. افسردگي و احساس نگراني اگر شديد باشد به گونهاي كه فرد نتواند كارهاي معمولي و روزمرّة خود را انجام دهد، بايد حتماً به روانپزشك و روان شناس متخصص مراجعه كند، تا به صورت دقيق علت نگراني و افسردگي وي شناسايي شده و روش متناسب با آن اتخاذ گردد.
2. درمان افسردگي منحصر به يك روش نيست. زيرا همان طوري كه ديديم اين بيماري نه يك علت، بلكه علل گوناگون دارد. لذا هميشه نميتوان يك روش و يك راهكار را توصيه كرد.
بد نيست به اين نكته هم اشاره كنيم كه احساس نگراني و تمايل به انزوا طلبي و… در برخي مواقع كما بيش در همه يا اكثر افراد وجود دارد، لذا نميتوان هميشه اين حالات را نشانة افسردگي بيمارگونه دانست. اگر احساس ميكنيد كه حالت نگراني شما خيلي شديد نيست و نميتوان آن را نوعي بيماري تلقي كرد، شما خود ميتوانيد با استفاده از روشهاي «خودياري» در جهت اصلاح آن اقدام كنيد.
به اعتقاد روانشناسان يگانه عاملي كه باعث ايجاد نگراني، احساس خستگي و نااميدي و انزواطلبي در افراد ميشود، اعتماد به نفس پايين در آنها و در اصل تفسير و تحليلهاي نادرست از حوادث و رويدادهاي زندگي است. همه افراد در زندگي خود با مشكلاتي روبرو ميشوند. خداوند نيز در قرآن ميفرمايد: «لقد خلقنا الانسان في كبدٍ»؛[5] ما انسان را در سختي آفريديم. برخي افراد در برابر كوچكترين رويداد منفي در زندگي، روحية خود را از دست ميدهند. افرادي هم هستند كه منفينگر و حسّاس و زود رنجاند، نميتوانند حرف و انتقاد ديگران حتي دوستان نزديكشان را تحمّل كنند. به خصوص در دورة نوجواني اين حساسيتها، به «خود گرفتن»ها و «زود رنجي»ها بيش از هر دورة ديگري شخصيت فرد را تحت تأثير قرار ميدهند و چه بسا باعث ايجاد بدبيني نسبت به ديگران ميشود. لذا فرد از اطرافيان نفرت شديدي پيدا نموده و سعي ميكند كمتر با آنها مأنوس باشد.[6]
بنابراين احساس نگراني و انزواطلبي در دورة نوجواني تا حدودي طبيعي است. آنچه خطرناك است و نامطلوب به حساب ميآيد تثبيت اين حالات در فرد است و يگانه راه رهايي از آن اصلاح شناخت و بينش خود در مورد پديدهها و رويدادهاي زندگي و اطرافيان است.
——————————————————————-
[1]. مراجعه شود به: ثنايي، باقر، روان درماني و مشاورة گروهي، انتشارات مهر، چاپ سوم، 1379، ص 1 ـ 15.
[2]. كاپلان و سادوك، روان پزشكي باليني، پورافكاري، آزاده، بحث اسكيزوفرني.
[3]. تقدمي، محمدرضا، چگونه ديگران را روانشناسي كنيم؟، انتشارات كتاب درماني، چاپ سوم، 1379.
[4]. براي مطالعه بيشتر ر.ك: شوركي، مصطفي، رهايي از افسردگي، انتشارات ارجمند، چاپ اول، 1379، فصل 1.
[5]. بلد/4.
[6]. شرفي، محمدرضا، دنياي نوجوان، انتشارات تربيت، چاپ چهارم، 1376، ص 143 ـ 144.