معارف دین

حوزه علمیه معصومیه سلام الله علیها
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

صفات اخلاقی ذاتی است یا اکتسابی؟

22 دی 1393 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread22071-3.html

 

سوال:
صفات اخلاقی، ذاتی هستند یا اکتسابی؟
مثلا فردی که خوش اخلاقه آیا این خوش اخلاقی رو خودش بدست آورده و برایش تلاش کرده یا ذاتا خوش اخلاق بوده؟


پاسخ: علمای اخلاق، صفات اخلاقی را به دو نوع تقسیم بندی کرده اند: بخشی از آنها اکتسابی هستند، بخشی غیر اکتسابی که با تعابیر مختلفی از سخن به میان آمده از جمله، ذاتی، طبیعی، غیر اکتسابی، طبعی، سجیه.
برای توضیح این دو دسته از اخلاق، لازم است که خودِ اخلاق را کمی توضیح دهیم:
اخلاق در لغت:
«اخلاق» در اصل، واژه ای عربی است که مفرد آن «خُلق» و «خُلُق» می باشد. در لغت به معنای «سرشت و سجیه» به کار رفته است؛ اعم از این که سجیه و سرشتی نیکو و پسندیده باشد و یا زشت و ناپسند.


اخلاق در اصطلاح
درنزد دانشمندان و عالمان اخلاقی، معانی و کاربردهای متفاوتی دارد. که به رایج ترین آن اشاره می کنیم.
«صفات و هیئت های پایدار در نفس که موجب صدور افعالی متناسب با به طور خودجوش و بدون نیاز به تفکر و تامل از انسان می شوند.
شیخ ابوعلی مسکویه در تعریف اخلاق می گوید: «اخلاق حالتی نفسانی است که بدون نیاز به تفکر و تامل، آدمی را به سمت انجام کار حرکت می دهد.(کیمیای سعادت، ترجمه طهاره الاعراق، ص 57-58)


علامه مجلسی در تعریف اخلاق می گوید:
اخلاق ملکه ای نفسانی است که کار به آسانی از آن صادر می شود، برخی از این ملکات خَلقی هستند، و پاره ای از آنها نیز با تفکر و تلاش و تمرین و عادت دادن نفس به آنها به دست می آیند..؛ چنان که بخیل در ابتدا با سختی و جان کندن چیزی را می بخشد، اما در اثر تکرار، بخشش به صورت خوی و عادت او در می آید. (بحارالانوار، ج67، ذیل حدیث 17)

 

تعابیری که در تعریف ذکر شد مانند«بدون اختیار» «بدون تفکر»، منظور این نیست که اشخاصی که دارای این صفت هستند در انجام این صفات مجبورند و ناگزیر از انجام هستند و دیگر اختیارشان از دست رفته باشد، بلکه این تعبیر مسامحی است؛ منظور این است که نیازی به مبارزه و اندیشیدن وتامل ندارند ولی بازهم نیاز به نیت و تصمیم د هنگام عمل دارند.
مانند راننده ای که رانندگی برای او ملکه شده و مرتب دنده ها را به اقتضا، عوض می کند. به ظاهر بی اختیار عمل کرده ولی اگر بخواهد می تواند و تصمیم بگیرد می تواند با دنده 3، با سرعت 120 کیلومتر هم حرکت کند در حالیه معمولا در این سرعت با دنده 5 حرکت انجام می شود.
مثلا انسان سخاوتمند، هنگام بذل و بخشش، اختیار از وساقط نمی شود، بلکه نیازی به حدیث نفس ندارد به محض تصمیم، انجام می دهد و بذل می کند. و این به معنی مجبور بودن او نیست.
بلکه حتی انسان سخی هم که این صفت ملکه او شده، می تواند خود را به سمت مثبت، تغییر دهد، به این که نیت خود را بالا برد و همان عملی را که به اصطلاح بدون فکر انجام می داد، با تامل بیشتر و برای رضای خدا انجام دهد.
اگر غیر از این بود، یعنی سخی به عمل سخاوتمندانه مجبور بود{بخاطر خصوصیات ژنتیکی و وراثتی ای که داشت} دیگر سزاوار پاداش از طرف خداوند متعال نبود. و یا انسانی که بخیل است و خساست در وراثت او بوده، اگر هنگام بخل ورزیدن، نمی توانست تصمیم بگیرد، دیگر، مذمتی بر عمل او صورت نمی پذیرفت. و اساسا بعث انبیاء و ارسال کتب آسمانی بیهوده می بود. انبیاء آمده اند تا بگویند که انسان قابل تغییر است و آنها را تزکیه و تعلیم دهند. ِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة(جمعه آیه 2)
حتی معنی صفات پایدار و راسخ در نفس، بدین معنا نیست که قابل تغییر نباشد و به هنگام عمل، اختیار را از صاحب آن سلب نماید، بلکه تعبیر پایدار تعبیر مسامحی است، یعنی از ثبات نسبی برخوردار هستند.

 

اما آنچه که در کتب اخلاقی از تقسیم صفات اخلاقی آمده است بدین قرار است:
1. اکتسابی: که با کوشش و مجاهدت بدست می آیند و از قبل در انسان نبوده.
2. طبیعی: که از طریق وراثت، محیط و لقمه و امثال این امور حاصل می شوند که دخالت ابتدائی شخص در آن دخیل نبوده.

لازم به ذکر است که طبیعی یا فطری بودن صفات دسته دوم، بدین معنا نیست که جزء ماهیت و ذات آنها باشد، برای ذات، معانی مختلفی ذکر شده است، اگر هم از این صفات دسته دوم، تعبیر ذاتی شود، بدین معناست که برای کسب این صفت، مشقتی متحمل نشده اند بلکه از طریق وراثت یا مزاج یا محیط و اقالیم مختلف، بدانها سرایت پیدا کرده، اما باز هم می گوییم که این صفات هم در مرحله عمل، اختیار را از اشخاص سلب نکرده، بلکه می توان با صفات بدِ آنها مقابله، و خوبِ آنها را تقویت نمود.


طالقانی در کتاب کاشف الاسرار می گوید:
… بدیهی شد که ملکات جبلی و اخلاق فطری و صفات ذاتی بسیار است و از این جبر لازم نیاید و منافات با مذهب عدلیه ندارد. زیرا که تغییر و تبدیل همه اخلاق ممکن است و این امکان در همین کتاب بعون الله از کثرت بیان و زیادتی برهان به سر حدّ بداهت رسیده. (طالقانی، نظر علی، کاشف الاسرار، ج2، ص 15)

همه ی احادیث باب طینت و حسن خلق به این مطلب توجه دارند که برای اختیار جایگاه و مقامی است و شخص را مجبور و بی اراده نمی سازند.
در پایان توجه شما را به حدیث بسیار زیبا و جالبی از امام صادق علیه اسلام جلب می کنم که می فرمایند:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْخُلُقَ‏ مِنْحَةٌ يَمْنَحُهَا اللَّهُ خَلْقَهُ، فَمِنْهُ سَجِيَّةٌ وَ مِنْهُ نِيَّةٌ. قُلْتُ فَأَيُّهُمَا أَفْضَلُ؟ قَالَ صَاحِبُ السَّجِيَّةِ هُوَ مَجْبُولٌ لَا يَسْتَطِيعُ غَيْرَهُ وَ صَاحِبُ النِّيَّةِ يَصْبِرُ عَلَى الطَّاعَةِ تَصَبُّراً فَهُوَ أَفْضَلُهُمَا.
اخلاق عطیه ای الهی است که خداوند به خلایقش می بخشد، دسته ای از این اخلاق سجیه و طبیعی(ذاتی) است و دسته ای دیگر با نیت و تامل بدست می آید. شخصی از حضرت سوال نمود که کدامیک از این دو اخلاق برتر است؟ امام فرمودند که صاحب سجیه، بر عملی که از روی سجیه و طینت(طبیعت و ذات) انجام می دهد خَلق شده و غیر آن را انجام نمی دهد، اما صاحب نیت، بر طاعت صبر می کند و آن را انجام می دهد پس برتر است.(وسائل الشیعه، ج 12، ص 151)

این حدیث نشان می دهد که اعمال و رفتار آدمی یا از روی سجایای اخلاقی که دارد انجام می گیرد(یعنی عادت و سجیه ی او شده) و یا از روی نیت(با فکر و تأمل)، اگر شخصی که سجیه ی کرم و سخاوت دارد، او هم با نیت، اعمالش را انجام دهد، از فضیلت بیشتری برخوردار خواهد بود.

 نظر دهید »

دعوت به اخلاص در کلام امام خمینی

20 دی 1393 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/group87-discussion1540.html

 

دعوت به اخلاص


پس اى عزيز! در كارهاى خود دقيق شو و از نفس خود در هر عملى حساب بكش و او را در برابر هر امرى ، استنطاق كن كه آيا اقدامش در خيرات و براى امور شريفه براى چيست ؟ كه مى خواهد از مسائل نماز شب سوال كند؟ يا اذكار آن را تحويل بدهد؟ مى خواهد براى خدا مساله بفهمد يا بگويد؟ يا مى خواهد خود را از اهل آن قلمداد كند؟ چرا سفر زيارتى كه رفته با هر وسيله است به مردم مى فهماند؟ حتى عددش را. چرا صدقاتى را كه در خفا مى دهد، راضى نمى شود كه كسى از او مطلع نشود؟ به هر راهى شده ، سخنى از آن به ميان آورده ، به مردم ارائه مى دهد. اگر براى خداست و مى خواهد كه مردم ديگر به او تاسى كنند، و مشمول (الدال على الخير كفاعله )گردد. اظهارش خوب است . شكر خدا كند به اين ضمير صاف و قلب پاك . ولى ملتف باشد كه در مناظره با نفس ، گول شيطنت او را نخورده باشد، و عمل ريايى را با صورت مقدسى به خوردش ندهد. و اگر براى خدا نيست ، ترك آن اظهار كند كه اين (سمعه )است ، و از شجره ملعونه ريا است و عمل او را خداوند منان قبول نمى فرمايد و امر مى فرمايد در سجين قرار دهند. بايد به خداى تعالى از شر مكائد نفس پناه ببريم كه مكائد آن خيلى دقيق است ولى اجمالا مى دانيم كه اعمال ما خالص نيست .
اگر بنده مخلص خداييم چرا شيطان در ما اين قدر تصرف دارد؟ با آن كه او با خداى خود عهد كرده است كه به (عبادلله المخلصين ) كار نداشته باشد و دست به ساحت قدس آن ها دراز نكند.
به قول شيخ بزرگوار ما - دام ظله - شيطان ، سگ درگاه خدا است .اگر كسى با خدا آشنا باشد، به او عوعو نكند و او را اذيت نكند.سگ در خانه ، آشنايان صاحب خانه را دنبال نكند. شيطان نمى گذارد كسى كه آشنايى به صاحب خانه ندارد، وارد خانه شود. پس اگر ديدى شيطان با تو سر و كار دارد، بدان كه كارهايت از روى اخلاص نبوده و براى حق تعالى نيست . اگر شما مخلصيد، چرا چشمه هاى حكمت از قلب شما به زبان جارى نشده ، با اين كه چهل سال است به خيال خود، قربه الى الله عمل مى كنيد. با اين كه در حديث وارد است كه كسى كه از براى خدا چهل صباح ، اخلاص ورزد، جارى گردد چشمه هاى حكمت از قلبش به زبانش(بحار الانوار، ج 70، ص 240 و 242)پس بدان اعمال ما براى خدا نيست و خودمان هم ملتفت نيستيم و درد بى درمان همين جا است . واى به حال اهل طاعت و عبادت و جمعه و جماعت و علم و ديانت كه وقتى چشم بگشايند و سلطان آخرت خيمه بر پاكند، خود را از اهل معاصى كبيره ، بلكه از اهل كفر و شرك ، بدتر ببينند و نامه اعمالشان سياه تر باشد
واى به حال كسى كه با نماز و طاعتش ، وارد جهنم شود. امان از كسى كه صورت صدقه و زكاه و صوم و صلاه او، صورت هايى باشد كه زشت تر از آن ها تصور نشود. بيچاره تو مشركى خداوند به فضل خود، موحد اهل معصيت عصيان كار را مى آمرزد ان شاء الله وليكن فرموده است كه شرك را نمى آمرزم ، اگر بى توبه از دنيا برود.
(امام خمینی/چهل حديث ، ص 43 و 44)

 نظر دهید »

متن نامه ای عرفانی برای طالبان سلوک

17 دی 1393 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/group87-discussion1540.html

بسم الله الرحمن الرحيم

برادر ايمانى جناب آقا فلان - سلمه الله تعالى - بداند كه اگر كسى بعد از دخول در كار و تنبه و استبصار، دست از طلب بردارد، و به حال سابق خود برگردد، يا سبب (و) وسيله تحصيل دنياى خود - العياذ بالله - قرار دهد، حال او به مراتب بدتر خواهد بود از كسى كه بالمره (يعنى اصلا) داخل در اين راه نشده باشد. زيرا كه به منزله كفر است بعد الايمان . و اين مطلب به مقتضاى وعده الهى و تجربه اهل الله ، سبب خذلان در دنيا و خسران در آخرت ، هر دو، خواهد بود.
پس اميد از آن بزرگوار چنان است كه بعد از التفات به خرابى و عيوب نفس ‍ خويش دست از اشتغال برنداشته ، و از التجاء به حضرت حق - جل و علا - سستى و تكاهل نورزد، انشاء الله حضرت حق - جل و علا - خلاصى و نجات مرحمت فرمايد در دنيا قبل از آخرت ، و حاشا از كرم او كه مايوس و نااميد فرمايد: الذين آمنوا و كانوا يتقون لهم البشرى فى الحيوه الدنيا و فى الاخره لا تبديل لكلمات الله .
هر كه درى كوبيد، و دست برنداشت ، عاقبت آن در را به روى او باز نمايند:
من دق بابا ولج ، ولج و طالب حق - جل و علا را خسرانى نرسد كه :
(و من يخرج من بيته مهاجرا الى الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على الله .
بلكه زودتر رسيدن به مطلوب است : كمالا مخفى (يعنى همان گونه كه روشن است ) و اگر العياذ بالله - دست برداشتنى ، اما در دنيا بعد از برگشتن ، چنان شيطان مسلط مى شود كه دردت ديگر چاره و مرهم پذير نمى شود، و اما بعد از مردن ، چنان حسرت و ندامت و غصه و افسوس دل و جانت را بسوزاند كه آتش جهنم به گردش نمى رسد:
(نار الله الموقده - التى تطلع عل الافئده - انها عليهم موصده فى عمد ممدده )

من آنچه شرط بلاغست با تو مى گويم/تو خواه از سخنم پندگير و خواه ملال

اين چند كلمه به مقتضاى (المامور معذور)به عنوان ياد بود، قلمى شد. استدعا از آن بزرگوار چنان است كه در مظان استجابت دعوات و خلوت با حضرت قاضى الحاجات ، اين رو سياه درگاه اله را فراموش نفرموده ، و ترحم بر اين مسكين و محتاج را در حيات و بعد از ممات مضايقه نفرمايند.
حرره احمد الموسوى الحايرى فى شهر رمضان المبارك سنه 1327

 نظر دهید »

هدف و نقش آن در زندگی انسان

24 آذر 1393 توسط سایه خورشید


 

تا حالا شده توي زندگي اينقدر سست و بي اراده و نا اميد بشيد که ديگه حال انجام دادن هيچ کاري رو نداشته باشيد؟

تا حالا شده بجايي برسيد که به خودتون بگيد من براي چي بايد درس بخونم براي چي ازدواج کنم؟ براي چي بچه دار بشم؟ حالا انگار درس هم خوندم علمم هم بالا رفت آخرش که چي؟ حالا انگار ازدواج هم کردم آخرش که چي؟

ميدونيد دليل اين احساسات چيه؟ چرا انسان به اين درجه ميرسه؟

3 تا دليل ميتونه داشته باشه


1) نداشتن هدف

2 ) غفلت از هدف

3) عدم برنامه ريزي در زندگي


وقتي ما براي زندگيمون و کارهامون هدف نداشته باشيم . اين ميشه که آخرش به نا اميدي و افسردگي کشيده ميشيم .



ذوق و شوق رسيدن به هدف هست که انسان رو به حرکت وا ميدارد .


بايد زندگي راهدف دار کنيم و هر لحظه آن هدف را در ذهن داشته باشيم و بپرورانيم تا از آن غفلت نکنيم و در نتيجه به نا اميدي کشيده نشويم .

حالا اون هدف بايد چي باشه که ما رو به نا اميدي و کسالت دلمردگی نکشونه؟

انسان به علت بي نهايت بودنش و کمال طلب بودنش اگر هر چيزي غير از خدا و رسيدن به خدا که همانند انسان بي نهايت است هدف خود قرار دهد به نا اميدي کشيده خواهد شد .

رسيدن به خدا بر عکس رسيدن به ماديات است .

هر چقدر که انسان به خداوند نزديک تر مي شود شوق و تشنگي اش براي ادامه ي راه بيشتر مي شود . ولي اگر توجه کرده باشيد انسان هر چيز مادي را که بدست مي آورد او را ارضا نمي کند و باز هم دنبال بيشتر آن ميرود چون انسان بي نهايت طلب است .

 


 نظر دهید »

آثار و فواید محبت به اهل بیت علیهم السلام

21 آذر 1393 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread44242.html

آثار و فواید محبت اهل بیت علیهم السلام

الف) چشم روشنی در هنگام مرگ:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده‌ است:
«حُبّی و حبُّ اهلِ بیتی نافعٌ فی سَبْعَهِ مَواطِن أَهوالُهُنَّ عظیمهٌ»؛
محبت من و خاندانم در هفت جا، که هول و هراس آنها عظیم است سود می‌بخشد.
«عِند الوفاه و فی القبرِ و عندَ النُشورِ و عند الکتابِ و عند الحسابِ و عند المیزانِ و عند الصِّراطِ» [۱]؛
هنگام مرگ، در قبر، هنگام رستاخیز، هنگام گرفتن نامه اعمال، وقت حساب، کنار میزان و سنجش اعمال و هنگام عبور از صراط.
روزی حارث همدانی به حضور امام علی (علیه السّلام) آمد، امام از علت آمدن او جویا شد او گفت: عشق و علاقه به شما مرا به این‌جا کشانیده، حضرت فرمود: ای حارث تو مرا دوست داری؟ گفت: بلی والله یا امیرالمؤمنین، حضرت فرمود: بدان که هیچ بنده‌ای از دوستان ما نمی‌میرد مگر این‌که در هنگام مردن مرا آن طوری که دوست دارد می‌بیند چون ببینی مرا که دشمنان خود را از حوض کوثر دور می‌کنم خوشحال خواهی شد، و چون ببینی که بر صراط می‌گذرم و عَلَم محمد (صلی الله علیه و آله) به دست من است و پیش حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) می‌روم چنان مرا خواهی دید که مشعوف و مسرور می‌شوی. [۲]

ب) حشر با اهل بیت (علیهم السّلام) در قیامت:
امام علی (علیه السّلام) فرمود:
مَنْ اَحَبَّنا کانَ مَعنا یَوْمَ القیامَهِ وَ لَوْ اَنَّ رَجُلاً اَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللهُ مَعَهُ [۳] ؛
هرکه ما را دوست بدارد، در روز قیامت با ما خواهد بود و اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد، خداوند او را با آن محشور خواهد کرد. از امام صادق (علیه السّلام) روایت شده که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) به امام علی (علیه السّلام) فرمود: یا علی تو و شیعیان تو از قبرها بیرون خواهید آمد و صورت‌های شما مانند ماه شب چهارده خواهد بود و جمیع شدت‌ها و غم‌ها از شما برطرف خواهد شدو در سایه عرش الهی خواهید بود، مردم خواهند ترسید و شما نخواهید ترسید و مردم‌ اندهناک خواهند بود و شما مسرور خواهید بود و برای شما خوان نعمت‌های الهی می‌آورند و مردم مشغول به حساب و کتاب خواهند بود. [۴]

ج) بالاترین درجات بهشت:
حضرت علی (علیه السّلام) فرمود: اهل بهشت به منازل شیعیان ما (در بالاترین درجات آن) نگاه می‌کنند همانطوری که انسان به ستاره‌ها می نگرد. [۵]

د) رسیدن به مقام شهید:
حضرت علی (علیه السّلام) فرموده‌اند:
«وَ الْمَیِّتُ مِنْ شیعتنا صّدیقٌ شهیدٌ؛ صَدَّقَ بِاَمْرِنا وَ اَحَبَّ فینا وَ اَبْغَضَ فینا یُریدُ بِذلِکَ اللهَ عّزَّوَجَلَّ» [۶] ؛
میّت شیعه ما صدیق و شهید است چون که امر ما را تصدیق نموده و به خاطر ما دوستی و دشمنی نموده است و از این کار خود، خدای عزوجل را اراده کرده است.

هـ ) قبولی کارهای نیک:
اگر انسان تمام کارهای نیک و اعمال خیر را انجام داده باشد و واجبات الهی را به جای آورد امّا از اهل بیت (علیهم السّلام) و ولایت و محبت آنان دور باشد، هیچ یک از اعمال و نیکی‌های او ثمره‌ای نخواهد داشت حضرت علی (علیه السّلام) فرمود: هر کس ما اهل‌بیت را دوست داشته باشد، ایمان او مفید بوده و اعمالش مورد پذیرش قرار خواهد گرفت، امّا اگر کسی محبت ما اهل‌بیت را در دل نداشته باشد از ایمان خویش بی‌بهره بوده و کارهای نیک و اعمال دینی او مقبول نخواهد بود، گرچه روزها روزه گرفته و شب‌ها به عبادت بپردازد. [۷]

و) وصول به زیباترین نیکی‌ها:
امیرمؤمنان (علیه السّلام) فرمود:
«اَحْسَنُ الْحَسَناتِ حُبُّنا وَ اَسْوَءُ السَّیِّئاتِ بُغْضُنا [۸] ؛
زیباترین نیکی‌ها دوستی ما و زشت‌ترین بدی‌ها مخالفت و دشمنی با ماست.

ز) آمرزش گناهان:
عشق و علاقه داشتن به این خاندان مطهر، باعث می‌شود که گناهان و پلیدی‌ها از ما دور شود. امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرماید: محبت اهل‌بیت گناهان را می‌ریزد چنان‌چه باد تند، برگ را از درختان می‌ریزد.

ح) شفاعت گناهکاران:
حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرماید: «اذا کانَ یَوْمِ القیامه تشفع فی المذنبین من شیعتنا فاما المحسنون فقد نجاهُم الله» [۹] ؛
هنگامی که روز رستاخیز فرا رسد گناهکارانِ شیعیان را شفاعت می‌کنیم ولی نیکوکاران را خداوند نجات می‌دهد.

- موانع محبت اهل بیت (علیهم السّلام):
هر کسی نمی‌تواند دوستدار اهل بیت (علیهم السّلام) باشد، باید عشاق آل محمد (صلی الله علیه و آله) از آلودگی ها مبرّا باشند و استعداد این هدیه الهی را در وجود خویش داشته باشند، با وجود موانع، مسلّماً دوستی اهل بیت (علیهم السّلام) به دل نخواهد چسبید و حلاوت و لذت این عشق مقدس و هدیه آسمانی درک نخواهد شد بر این اساس جای‌گیر شدن دوستی اهل بیت (علیهم السّلام) در دل‌ انسان‌ها نیاز به زدودن و رفع موانع دارد که برخی از این موانع عبارتند از:
الف) تولد از حرام:
امام علی (علیه السّلام) در ضمن سخنانی به نوف بکالی فرمود: ای نوف! دروغ می‌گوید کسی که خودش را حلال‌ زاده می‌پندارد امّا من و پیشوایان بعد از من را که از نسل من هستند، دشمن خود می‌داند. [۱۰] بنابراین کسی که از حرام متولد شده باشد نمی‌تواند دوستدار حقیقی اهل‌بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) باشد، زیرا پلیدی و زشتی با خوبی و زیبایی، همگون نیستند و از این‌ جا روشن می‌شود که عشق و علاقه به عترت پیامبر (صلی الله علیه و آله) یکی از نشانه‌های حلال‌ زاده بودن انسان نیز هست.

ب) صفات زشت و غیراخلاقی:
روزی مردی به امام علی ـ علیه السّلام ـ عرض کرد: خداوند مرا فدای شما گرداند، من به شما خانواده خیلی علاقه دارم و آن حضرت را بسیار ستود، حضرت به او فرمود: دروغ می‌گویی، ما را چند دسته دوست ندارند؛ انسان‌های بی‌غیرت و ناموس فروش، مردانی که حالات زنان از خود بروز می‌دهند، متولدین از حرام و کسانی که مادرشان در ایام عادت به آنها باردار شده است. راوی حدیث می‌گوید که مدتی گذشت تا این‌که جنگ صفین پیش آمد، همان مرد به همراه لشکریان معاویه در جنگ صفین به هلاکت رسید و راستی گفتار امام علی (علیه السّلام) روشن شد.
اصولاً این‌که، مؤمنی نمی‌تواند بدون عشق و محبت اهل‌ بیت ـ علیهم السّلام ـ زندگی کند و در مقابل، انسان‌های منحرف و گمراه و منافق هم نمی‌توانند آل الله (علیهم السّلام) را به صورت واقعی دوست داشته باشند، یک حقیقت تردید ناپذیر است.
مهر تو را به عالم امکان نمی‌دهم این گنج پربهاست من ارزان نمی‌دهم
امام علی (علیه السّلام) در کلامی به قنبر می‌فرماید: ای قنبر، به خدا قسم کسی که در دل یقین به ولایت ما خانواده عترت داشته باشد برای او از عبادت هزار سال بهتر است، اگر بنده‌ای هزار سال خدا را عبادت کند خداوند عبادت او را نخواهد پذیرفت تا این‌که ولایت ما اهل بیت را قبول داشته باشد. آنگاه حضرت با تأکید بر اهمیّت موضوع ادامه می‌دهند: اگر بنده‌ای هزار سال خداوند را عبادت کند و اعمال نیک هفتاد و دو پیامبر را هم به جا آورد، خداوند از او نخواهد پذیرفت تا این‌که ولایت ما را بپذیرد و گرنه خداوند او را به صورت، به جهنم خواهد انداخت. [۱۱]
تولاّی شما فرض خدایی است قبول و ردّ آن مرز جدایی است
هر آن کس را که در دین رسول است ولایت، مهر و امضای قبول است
دیانت، بی شما کامل نگردد بجز با عشقتان دل، دل نگردد.

منابع و مآخذ:
[۱] . ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج ۲، ص ۲۳۷٫
[۲] . طوسی، محمدبن حسن، امالی شیخ طوسی، ج ۱، ص ۴۷٫
[۳]. امالی صدوق، ص ۲۰۹، مجلس ۳۷٫
[۴] . صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۱۰۴؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۷، ب ۱۵، ح ۵۰٫
[۵] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۴۸٫
[۶] . استرابآدی، علی، تأویل الآیات الظاهره، ص ۶۴۲٫
[۷] . صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۳۶۴٫
[۸] . آمدی، عبدالواحد، غررالحکم با ترجمه آقاجمال، ج ۲، ص ۴۸۰٫
[۹] . صدوق، محمد بن علی، فضائل الشیعه، ص ۴۳، ح ۴۵٫
[۱۰] . صدوق، محمد بن علی، امالی صدوق، ص ۲۰۹٫
[۱۱] . نوری، حسین، مستدرک، ج ۱، ص 168

 1 نظر
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 14
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

معارف دین

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • فقه و اصول
  • اخلاق و عرفان
  • کلام و اعتقادات
  • تفسیر و علوم قرآن
  • حدیث
  • مشاوره و روان شناسی
  • ولایت و فرهنگ پایداری
  • مناسبت ها
  • سخنرانی های حوزه
  • الهی نامه
  • تاریخ اسلام
  • پژوهش های طلاب حوزه علمیه معصومیه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • سایه خورشید
  • تماس