پیوند: http://www.askdin.com/thread41966-3.html#post602883
پرسش:
با توجه به تمجیدهایی که از جناب مختار شده است،آیا سخنان استاد مطهری در مورد مختار قابل قبول است که گفته اند: « مختار بیشتر مرد سیاست بود تا مرد دین. و هنگامی که می خواست مردم را به قیام علیه قاتلان امام، دعوت کند، گفت که محمدبن حنفیه همان مهدی امت است که مرا به نیابت از خود پذیرفته. و اینگونه توانست مردم را جذب کند».
پاسخ:
مختار ثفقي چهره موثري در تاريخ اسلام و بهخصوص تاريخ تشيع است. او شخصيتي پيچيده دارد و در طول دوران زندگي به خصوص حيات سياسي خود موضعگيريهاي متفاوتي از خود نشان داده است. اساساً صحبت كردن در مورد مختار كار سادهاي نيست و پرسشهاي فراواني در مورد او وجود دارد.
متأسفانه در رابطه با شخصیت هایی همچون مختار ثقفی،اظهار نظرهای متناقضی می شود و غالب مطالبی که در مذمت مختار در منابع تاریخی نقل شده است توسط امویان و زبیریان که سخت ترین ضربات را از مختار متحمل شده بودند،ساخته و منتشر شد،اما آنچه باید مورد توجه قرار داد این است که مختار معصوم نبوده و قطعاً اشتباهاتی داشته است.
مرحوم خوئی در کتاب معجم احادیث شیعه روایاتی را که در مذمت مختار وارده شده را ضعیف السند می دانند و در مورد یکی از روایات می فرمایند اگر هم صحیح باشد:«…فهی لا تزید علی الروایات الواردة فی حق زرارة،محمد بن مسلم و برید و اضرابهم.» [1] که مراد ایشان صدور این روایات در حال تقیه است. همچنین در تأیید مختار مطلبی را از بحار الانوار _ رساله ابن نما_ بیان می کنند: «در حسن حال مختار همین بس که او با کشتن قاتلان امام حسین (علیه السلام) دل اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را شاد کرد، این خود خدمتی بزرگ به ساحت مقدس خاندان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) می باشد که استحقاق پاداش از سوی آن بزرگواران را دارد…». [2]
دیدگاه مساعد در باره مختار طرفدار بیشترى دارد، از جمله آنان بزرگانى همانند: ابن طاوس، ابن نماى حلى، علامه مامقانى، آیت الله العظمى خوئى و… هستند که کلام برخى از آنان نقل مىشود:
نظر ابن طاوس: روایات مدح مختار ترجیح دارد:
هنگامى که این روایات را شناختى، رجحان با روایاتى است که او را مدح کرده است حتى اگر تهمتى در کار نبود؛ چه رسد به اینکه مختار در معرض تهمت راویان بوده است، و بسیارى از مطالبى که در مورد او گفتهاند ناخالصى دارد.[3]
نظر جعفر بن نما حلی: مختار، از مجاهدان پیشگام و ولایت مدار
بسیارى از علماء، توفیق نیافته اند که… و اگر گفتار ائمه را در ستایس مختار تدبر مىکردند؛ مىدانستند که مختار از جمله مجاهدان پیشگامى است که خداوند آنان را در کتابش مدح کرده است. و دعاء امام زین العابدین علیه السلام براى مختار دلیل روشن و برهان آشکار است بر اینکه مختار نزد امام سجاد از برگزیدگان برتر است و اگر او در طریق نا پسند بود و مىدانست که او در اعتقادش مخالف آن حضرت است، برایش دعاى نمىکرد که مستجاب شود و در این صورت دعایش بیهوده بود در حالى که امام منزه از کار عبث است. ما گفتار ائمه علیهم السلام را در لابلاى کتاب در باره مدح مختار و نهى از ذم او که مایه بصیرت و توشه راه عبرت گرندگان است بیان کردیم. دشمنان مختار براى او قالب هاى ریخته اند تا او را دل شیعیان دور کنند؛ همچنانکه دشمنان امیرمؤمنان علیه السلام در باره او همین کار را کرده اند به واسطه همین جعلیات بسیارى از محبان آن حضرت در وادى هلاکت قرار گرفتند و از اطاعت او دور شدند؛ اما ولایت مداران او با ظهور این اوهام هیچگونه تغییر نکردند و این رؤیاهاى آشفته او را از راه اخلاصش باز نداشت؛ بلکه این بافته ها، از فضائل درونى و علوم پنهانى آنها پرده برداشت. در باره مختار نیز هر آنچه را که با پدر ائمه کردند، انجام دادند… [4]
نظر علامه حلی: مختار، مورد تأیید امام و اهانت به او مورد نهی امام است
علامه حلى نیز در خلاصه الاقوال، روایات مدح را ذکر کرده و طریق آن را حسن دانسته و این روایات را ترجیح داده است. ایشان بعد ذکر این روایت: «لا تسبوا المختار فإنه قتل قتلتنا وطلب بثأرنا..»، گفته است: وهذا الطریق حسن.[5]
نظر ابن داود حلی: مختار، منزه از طعن و نسبت ها و مورد تمجید امام معصوم است
مختار بن ابى عبید ثقفی: برخى از اصحاب ما او را با نسبت دادن به کیسانیه طعنه زدهاند و بر این مطلب به روایتى که امام سجاد هدیه او را رد کرده، احتجاج کرده اند در حالى که این دلیل نیست؛ زیرا امام باقر علیه السلام فرموده است: به مختار دشنام ندهید زیرا او قاتلان ما را کشت و خون را طلب کرد و با کمک خود زنان بیوه ما را به شوهر داد و اموال را در میان تنگدستان ما تقسیم کرد و هنگامى که فرزند مختار نزد حضرت آمد، او را گرامى داشت و نزدیک خود نشاند ابوالحکم از امام در مورد پدرش مختار پرسید و گفت: مردم در باره پدرم سخنانى مىگویند اما من گفته شما را قبول دارم. حضرت او را مدح نمود و فرمود: منزه است خدا پدرم به من خبر داد که به خدا سوگند مهر مادر من از اموالى بود که مختار برایش فرستاده بود، خداوند پدرت را رحمت کند و این جمله را سه بار تکرار کرد. او حق ما را از دیگران گرفت و قاتلان ما را کشت…
وآنچه را گفته اند معارض با این روایات است، کشى گفته است: آن روایات شبیه به این است که عامه آن را وضع کرده اند از جمله آن روایات، این است که امام صادق علیه السلام فرمود:مختار بر على بن الحسین دروغ مىبست….[6]
علامه امینی:مختار، از مردان دینی، با اخلاص، مورد قبول اهل بیت و منزه از نسبتهای ناروا
کسى که به تاریخ و روایت و علم رجال یک نگاه با بصیرت بکند، مىداند که مختار در آغاز از مردان دین و هدایت و مخلص بود و نهضت او تنها براى برپا داشتن عدالت و برکندن ریشه الحاد و قطع ریشه ظلم امویان بود. مختار به دور از مذهب کیسانى است. همانا تمام آنچه را که به او نسبت داده شده از نظر حقیقت و راستى اساس و پایه ندارد؛ به این جهت است که ائمه ما ( امام باقر و امام صادق علیهما السلام) بر او ترح نموده اند و امام باقر علیه السلام در ستایش و ثناء او مبالغه کرده است. مختار و کارهاى او پیوسته در نزد ائمه اهل بیت پاک مورد قدر دانى بوده است.
علماى اعلام او را بزرگ شمرده و منزه از این نسبت ها دانسته اند. از جمله علماء، جمال الدین ابن طاوس در رجال، آیت الله علامه در الخلاصه، ابن داود در رجال، فقیه ابن نما در ذوب النضار، محقق اردبیلى در حدیقه الشیعه، صاحب معالم در تحریر طاووسى و قاضى نور الله مرعشى در المجالس هستند.
شیخ ابوعلى در منتهى المقال و غیر او، از مختار دفاع کرده است. از بزرگان پیشین ما رسیده است که شهید اول در کتار مزارش براى مختار زیارت نامه ویژهى را ذکر کرده که به واسطه او زیارت مىشود و در این زیارت نامه صریحاً بر درستى و خوبى و اخلاص او در ولایت و اطاعت خدا و محبت امام زین العابدین علیه السلام و رضایت رسول خدا و امیرمؤمنان علیهم السلام و این که جان خودش را در رضایت ائمه و یارى عترت و خونخواهى آنان فدا کرده، شهادت داده شده است. [7]
بنابراین ضمن بزرگداشت مقام و منزلت علمی و معنوی استاد شهید مطهری،می توان گفت این فرمایش ایشان با توجه به نظرات مثبت و تمجید بسیاری از علما نسبت به شخصیت جناب مختار ثقفی،قابل نقد می باشد.
پی نوشتها:
[1] - معجم رجال الحدیث، سید ابو القاسم خویی،چاپ پنجم،ج19 ص 104.
[2] - مجلسی، محمد باقر ،بحارالانوار، ج 45، ص 344، معجم رجال الحدیث، سید ابو القاسم خویی،چاپ پنجم،ج19 ص108.
[3] الشیخ حسن صاحب المعالم،( متوفایی۱۰۱۱)، التحریر الطاووسی، ص۵۶۰، تحقیق: فاضل الجواهری، ناشر: مکتبه آیه الله العظمى المرعشی النجفی - قم المقدسه، چاپخانه: سید الشهداء (ع) - قم، توضیحات: إشراف: السید محمود المرعشی / التحریر الطاووسی المستخرج من کتاب حل الإشکال للسید أحمد بن موسى آل طاووس (وفاه ۶۷۳))
[4].الحلی، جعفر بن محمد بن جعفر بن هبه الله المعروف بابن نما الحلى من اعلام القرن السابع، ذوب النضار، ص ۱۴۶، تحقیق: فارس حسون کریم، ناشر: مؤسسه النشر الإسلامی التابعه لجماعه المدرسین بقم المشرفه، چاپ: الأولى سال چاپ: شوال المکرم ۱۴۱۶.
[5]الحلی الأسدی، جمال الدین أبو منصور الحسن بن یوسف بن المطهر (متوفاى ۷۲۶هـ) خلاصه الأقوال فی معرفه الرجال، ص۲۷۶، تحقیق: فضیله الشیخ جواد القیومی، ناشر: مؤسسه نشر الفقاهه، الطبعه: الأولى، ۱۴۱۷هـ.
[6]. الحلی، تقى الدین الحسن بن علی بن داود (متوفای ۷۴۰هـ)، رجال ابن داود، ص۲۷۷، تحقیق: تحقیق وتقدیم: السید محمد صادق آل بحر العلوم، ناشر: منشورات مطبعه الحیدریه - النجف الأشرف، ۱۳۹۲ - ۱۹۷۲ م)
[7]. الأمینی، الشیخ عبد الحسین (متوفاى ۱۳۹۲هـ)، المناشده والاحتجاج بحدیث الغدیر ج۲، ص۳۴۴، طبق برنامه المکتبه اهل البیت علیهم السلام.