اگر شما بودید به این سوال امام چه پاسخی میدادید؟؟!!
پیوند: http://www.askdin.com/thread45613-4.html#post644957
سوال:
امام صادق علیه السلام در مناظره با یک زندیق از او می پرسند: «تو مصنوع هستی یا نه؟»، آن شخص در پاسخ می گوید: «من مصنوع نیستم»، امام(ع) دوباره می پرسند: «بگو بدانم اگر مصنوع بودی چگونه می بودی؟» و آن شخص از پاسخ باز می ماند. آیا میتوان در پاسخ امام(ع) دست به دامان نظریه ی تکامل یا انتخاب طبیعی شد، و یا از فیزیک کوانتم و غیره یاری گرفت؟
پاسخ:
موجود مصنوع، یعنی موجود حادث،یعنی پدید آمده، و چنین موجودی، وجودش از ذاتش نیست، بلکه دیگری او را به وجود آورده، و ویژگی های مختلفی دارد، مثل اینکه ازلی و قدیم نیست، قائم به نفس نبوده و در وجود محتاج دیگریست، بودن و نبودنش برابر بوده و هیچکدام بر دیگری ترجیحی ندارد، بلکه هر دو برای او ممکن است، اگر موجود باشد تناقضی پیش نمیآید، و اگر معدوم باشد به جایی بر نمی خورد. محدود است، نیازمند است و… (1)
امام صادق(ع) با استناد به مصنوع، و مخلوق بودن آن زندیق، به دنبال اثبات صانع بود، پس استدلال مد نظر حضرت(ع) را میتوان اینگونه تقریر نمود:
صغری: انسان مصنوع است.(به خاطر داشتن ویژگی های یک مصنوع)
کبری: هر مصنوعی نیازمند صانع است.
نتیجه: انسان نیازمند صانع است.
آن شخص زندیق، مصنوع بودن خویش را انکار کرد تا مانع استدلال امام(ع) از طریق نیاز مصنوع به صانع شود، و امام(ع) در پاسخ، برای اثبات این که او مصنوع است، اوصاف مصنوع را از وی جویا شد، و او دید هر وصفی برای مصنوع بیاورد بر خودش تطبیق خواهد کرد و سخن اولش که گفته بود من مصنوع نیستم را زیر سوال خواهد برد، لذا از پاسخگویی ناتوان شد، امروزه نیز غالب منکرین خداوند مصنوع بودن خویش را قبول دارند اما خود را مصنوع طبیعت دانسته و ختم شدن این سلسله را به خالقی غیر مصنوع نمیپذیرد، لذا به نظریه تکامل و فیزیک کوانتوم و … تمسک میجویند.
پس مناظره امام صادق(ع) و آن زندیق مربوط به صغرای این استدلال میشود، اما سخن از فیزیک کوانتوم و نظریه تکامل مربوط به کبرای قیاس میشود و نمیتواند پاسخی برای سوال امام صادق(ع) از آن زندیق به شمار رود، چرا که آنها بر خلاف آن زندیق، مصنوع، و معلول بودن خویش را قبول دارند، منتهی ختم شدن این سلسله به موجود عالم و قادری به نام خدا را نمیپذیند، لذا نظریه تکامل یا کوانتوم تنها می تواند شبهه ای بر علیه کبرای استدلال به شمار رود، با این حال استناد به این امور نیز در برابر استدلال امام(ع) راهگشا نیست، چرا که:
اولا نظریه تکامل با چشم پوشی از اشکالات متعددی که به آن وارد است،(2) بر فرض پذیرش، صرفا تبیین کننده پیدایش کثرات است، نه اصل پیدایش اولیه، چرا که اول باید چیزی در خارج موجود باشد و سپس تکامل یابد، روشن است که خلأ هرگز قابل تکامل نیست، بلکه باید نقطه شروعی باشد و تکامل در ادامه تحقق یابد؛ با این اوصاف نظریه تکامل با وجود خداوند منافاتی ندارد. (3)
ثانیا فیزیک کوانتوم نیز نمیتواند تبیین کننده این بی نیازی باشد، چرا که اولا در خصوص فیزیک کوانتوم دیدگاه های مختلفی وجود دارد که تنها دیدگاه هایزنبرگ با وجود خداوند ناسازگاری دارد و بقیه دیدگاه ها تعارضی با وجود خداوند ندارند،(4) و ثانیا محدوده ماوراء الطبیعه، و مسائل عقلی و فلسفی چون نیاز معلول به علت، از حیطه و قلمرو علوم تجربی خارج است و علوم فیزیکی و طبیعی نفیا و اثباتا حق ابراز نظر در این خصوص را ندارند. هیچ علمی نمی تواند خارج از موضوع، و قلمرو خویش نظر بدهد.(5)
نتیجه اینکه اصل علیت از بدیهیات نظری و فلسفی است که انکارش مستلزم تناقض است، و با دستاوردهای تجربی نمی توان آن را ابطال ساخت، آن هم دستاوردهایی که اولا امکان تجدد دارند، و ممکن است در آینده نقض شوند و ثانیا با استناد به عالم اتم ها که عالمی مبهم بوده و ممکن است عدم قطعیت و پیش بینی حرکات آنها، از جهل ما نشأت گرفته باشد، نه این که حقیقتا قاعده مند نباشند(6)
_________________________
1) اسرار الحکم، ملا هادی سبزواری، نشر مطبوعات دينى، چاپ اول، 1383ش، قم، ص67؛ الالهیات، آیت الله سبحانی، المركز العالمي للدراسات الإسلامية، چاپ سوم، 1412ق، قم، ج1، ص61؛ ارشاد الطالبین، فاضل مقداد، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى، 1405ق، قم، ص22.
2) ر.ک مسائل جدید کلامی، آیت الله سبحانی، موسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، 1387، قم، صص699 الی 720؛ کلام جدید با رویکرد اسلامی، عبدالحسین خسروپناه، نشر معارف، چاپ دوم، 1390، قم، صص431 الی435.
3) کلام نوین اسلامی، عبدالحسین خسروپناه، انتشارات تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ اول، 1390، قم، صص92و93.
4) همان، ص99.
5) همان، صص93و 99.
6) همان، ص100.