درج مقاله آسیب شناسی مدرک گرایی حوزه های علمیه
دریافت فایل pdf مقاله با موضوع:
آسیب شناسی مدرک گرایی در حوزه های علمیه
پژوهشگر: زینب دهقانی
حوزه علمیه معصومیه سلام الله علیها
چرا روز دختر داریم ولی روز پسر نداریم؟!تبعیض جنسیتی
پیوند: http://www.askdin.com/thread51045-5.html#post724252
سوال: چرا روز دختر داریم ولی روز پسر نداریم؟ (تبعیض جنسیتی!!!)
پاسخ: سلام و عرض ادب و احترام
توجه به چند نکته در این مساله ضروری است
1-ارزش و کرامت انسان ها
طبق مبانی معرفت دینی ارزش انسان ها به کرامت انسانها و معیار تعیین کرامت انسانها تقواست
خداوند در قرانهمه انسانها را تکریم می کند
وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا (1)
و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم
و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم.
همین طور که ایات الهی بیان می کند خداوند در این سیستم یعنی سیستم ارزشگذاری انسان تعالی و سعادتمندی انسان را جنسیت اومعرفی نمی کند
و لذا خود انسان ملاک است فارغ از مونث و مذکر بودن
همچنین در ایات دیکری می فرماید:
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(2)
اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بىترديد خداوند داناى آگاه است
همچنین وقتی سخن از خلقت انسان است
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ(3)پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم پيش او به سجده درافتيد
و زمانی سخن از سجده بر انسان است
فَسَجَدَ الْمَلآئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ(4)پس فرشتگان همگى يكسره سجده كردند
و ایاتی از این دست که کرامت و ارزش انسانی را تقوا و انسان فارغ از جنسیت معرفی می کند
2- مساله نام گذاری:
بحث نامگذاری ایام سال مساله جدیدی نیست و ازگذشته مطرح بود و برای بزرگداشت فلان شخص با ارزش گذاری فلان حادثه یا جلب توجه
مردم به مساله ای و یا هر دلیل دیکری روزهایی از سال را به نام هایی مشخص می کنند
این مساله در سال های اخیر شدت بیشتری به خود گرفته و هر صنف و حزب و کروه و جنس و ….در صدد انتخاب روزی برای خود است
برخی انتخاب نامها برای مناسبت هایی ملی برای یاداوری حادثه یا مساله ای ارزشمند قطعا مفید فایده است تا نسل های بعدی ارزش چنین کاری
را بدانند
برخی انتخاب نامها برای مناسبت هایی از باب تکریم مقام یا منزلتی است که مورد اذعان همه است مثل روز مادر یا روز معلم
ویا…..
در هر صورت نفس مساله کار مفیدی است
3-انتخاب روز دختر
به نظر انتخاب روز دختر از این باب انتخاب شده است که دختران امروز جامعه ما که زنان اینده اجتماع اسلامی و همچنین مادران
تربیت کننده نسل های اینده کشور هستند
ارزش و کرامت خود را بدانند و با تاسی از صاحب روزی که این روز به نام ایشان نهاده شده است(حضرت فاطمه معصومه(س)) خود را
هرچه بیشتر و بهتر به این الکو نزدیکتر نمایند
انتخاب این روز از باب تلنگری است برای دختران جامعه که خود را ازمفاسدی که به همت دشمنان اسلام درصدد القای فرهنک
و تفکر غربی است دور نگهدارند و موظب حیا و عفت وپاک دامنی خود باشند
این مساله بیشتر تکلیف اور برای انسان است تا دختران جامعه در این روز به خود بیاید و مواظبت بر رفتار و کردار خود نماید
4- کل کل کرن:
نکته دیگری که حتما باید بدان پرداخت مساله کل کل کردن بین دختر و پسراست مساله ای که در فضاهای مجازی راه افتاده است
و دختران و پسران نسبت به موضوعی به جان هم می افتند و چه تمسخرها و چه بی ادبی ها و چه حرفهای بی پایه و بی اساسی
که نسبت به هم جنسیت های مونث و مذکر گفته نمی شود
مساله ای اشتباه که ریشه در تفکر غربی دارد و هیچ جایگاهی اسلامی برای این مساله نمی توان یافت
و لذا ضروری است دختران وپسران متدین جامعه از این کل کل ها به دور باشند و هر چه را که برای جنسی بود را برای دیکری نخواهند
زیرا هر جنسی علاوه بر مشترکاتی که دارند بسته به شرایط و نوع خلقت و استعداد و توانایی وظایف و تکالفی جدا از هم دارند
که تفاوت ایشان از جنس دیکر را رقم می زند ولذا احکام اسلام بر اساس عدالت است و نه تساوی
پی نوشت:
1اسراء/70
2-حجرات/13
3-حجر/29
4-حجر/30
هر گاه بندگان من از تو میپرسند ...
انواع ترتیل قرآن
پیوند: http://www.askdin.com/thread20881.html#post722028
سؤال:
چند نوع قرائت مثل ترتیل و تحقیق و …. وجود دارد؟ آیا قرائتی وجود دارد که از ترتیل سریعتر هست؟
پاسخ:
نویسنده «حلیة القرآن» در زمینه انواع قرائات چنین مینویسد: «قرائت آيات قرآن، چهار مرتبه دارد: ترتيل، تحقيق، تحدير (حَدْر)، تدوير.»
تلاوت ترتيل:
ترتيل در لغت عبارت است از «نظم و ترتيب در کلام». «رَتَّلَ الْکَلام» يعنی: سخن را خوب بيان کرد ـ قواعد سخن را مراعات نمود.
ترتيل در اصطلاح قرائت عبارت است از: خواندن قرآن به طور منظم و با تأنّی و شمرده و همراه با تدبّر در معانی، به طوری که تمامی قواعد رعايت شود.
تلاوت تحقيق:
تحقيق درلغت به معنای «مبالغه در انجام چيزی بدون کمی و زيادی» و «رسيدن به حقيقت شیء» آمده است.
در قرائت قرآن، «تحقيق» عبارت است از خواندن قرآن با حداکثر آرامش و تأنّی حتی «آهستهتر از قرائت به ترتيل»، همراه با اشباع مدها، تحقيق همزهها، اتمام حرکات، تحقيق مخارج حروف و … که همه اينها در سايه قرائت آيات با حداقل سرعت، ميسر است.
تلاوت تحدير (حَدر):
به معنای سرعت گرفتن و از سراشيبی به پائين آمدن است که مستلزم ازدياد سرعت است.
در اصطلاح قرائت، عبارت است از خواندن قرآن با سرعت زياد همراه با رعايت احکام تجويد.
بديهی است که در اين حال احکام تجويدی با دقت و ظرافت روش پيشين، رعايت نخواهند شد اما به هر حال نبايد قواعد قرائت دچار اخلال فاحش گردد.
تلاوت تدوير:
حالتی است بين تحقيق و حدر؛ به بيان ديگر، نوعی قرائت است نه به سرعت «حدر» و نه به کُندی «تحقيق».
اکثر اهل اداء، اين روش را اختيار کردهاند.
با توجه به تمامی مطالب فوق، میتوان گفت ترتيب قرائات (از کند به تند) عبارتست از: تحقيق، ترتيل، تدوير و تحدير
و اما، افضل القراءات همانا، «ترتيل» است که مجمع تمامی امتيازات قرائت است، و در قرآن نيز بدان امر شده است آنجا که میفرمايد: «وَ رَتِّل ِالقُرانَ تَرتيلاً» (1) يعنی: «قرآن را منظم، مرتب، با تأنی و شمرده و همراه با تدبر در معانی بخوان.»
از امام المتقين حضرت علی ابن ابی طالب (عليهالسّلام) سؤال شد، ترتيل چيست؟ فرمود: «اَلتَّرتيلُ، اَداءُ الْحُروفِ وَ حِفْظُ الوُقوفِ».
در کتاب معروف «اَلنَّشْر»، با کمی تفاوت يعنی «اَلتَّرتيلُ، تَجْويدُ الْحُروفِ وَ حِفْظُ الْوُقوفْ» نيز آمده است. و اين فرموده مولای متّقيان، مورد اتّفاق اهل تشيع و تسنن است.
با توجه به تمامی مطالب فوق، فضل و برتری «ترتيل» بر ديگر قراءات آشکار می گردد.
بطور اختصار در ترتيل امتيازات ذيل جمع آمده است:
1. نه بدان سرعت است که در قواعد تجويدی خللی وارد آيد.
2. نه بدان کُندی و آهستگی است که هم چون تحقيق، آيات کمتری خوانده شود.
3. تجويد حروف و «حفظ وقوف» رعايت میگردد.
4. از همه مهمتر، فرصت کافی براي تدبر در معانی وجود دارد. (2)
آنچه در مورد نحوه قرائت مورد تأیید ائمه معصومین(عليهم السّلام) در دست می باشد عبارتند از:
محزون خواندن:
از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) وارد شده که فرمودند: «إن القرآن نزل بالحزن فإذا قرأتموه فابكوا…» یعنی قرآن با حزن نازل شده، پس زمانی كه آن را قرائت میكنید گریه كنید [و یا در حزن و اندوه باشید]. (3)
شاید هم بتوان كلمه اخیر روایت را «فأبكوا» از باب إفعال بخوانیم، یعنی در قرائت قرآن به گونهای بخوانید كه دیگران را به گریه وادارید.
هم چنین در احوالات امام كاظم (عليهالسّلام) آمده كه ایشان قرآن را با حزن قرائت میكردند: «وكان موسی ـ أی الكاظم (عليهالسّلام) ـ اذا قرأ كانت قرائته حزنا…» (4)
ترتیل درخواندن قرآن:
در ذیل آیه شریفه«وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتيلا» (5) از حضرت علی(عليهالسّلام) چنین نقل شده: «بیّنه تبیانا، و لا تهذّه هذّ الشعر، و لاتنثره نثر الرمل، و لكن أفزعوا به قلوبكم القاسیة، ولایكن هم أحدكم آخر السورة»
امام (علیه السلام) در این روایت توصیه میكند كه قرآن را آرام و شمرده بخوانید، و آن را مانند شعر كه سریع و پشت سر هم است، و یا مانند ریگهای پراكنده شده نخوانید، بلكه با آرامش و طمأنینه بخوانید به گونه ای كه دلهای سخت شما را بلرزاند، و همچنین موقع قرآن خواندن سعی شما بر این نباشد كه فقط سوره را به اتمام برسانید. (6)
در روایت دیگری نیز از امام صادق (عليهالسّلام) آمده: «هو أن تتمكث فیه و تحسن به صوتك» یعنی ترتیل آن است كه آن را با آرامش و به همراه صوت نیكو بخوانید. (7)
شیوه الحال المرتحل:
در مورد نحوه تلاوت قرآن، و شروع و پایان آن این گونه آمده كه راوی میگوید: از امام زین العابدین (عليهالسّلام) پرسیدم چه عملی از همه افضل است؟ فرمود: «الحال المرتحل. قلت و ما الحال المرتحل؟ قال فتح القرآن و ختمه كلما حل فی أوله إرتحل فی آخره» (8)
و در روایت دیگری از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) آمده: «الحال المرتحل أی الفاتح الخاتم…» (9)
در این دو روایت بهترین شیوه تلاوت را این گونه بیان فرمودهاند كه از ابتدای قرآن شروع كرده و تا هر مقدار كه خواند، در مرتبه بعد از ادامه آن و جایی كه ختم كرده، شروع به خواندن كند، و همین طور ادامه دهد تا كل قرآن را تلاوت نماید.
توجه به معنا:
از سیره معصومین معلوم است كه در قرائت آیات قرآن میبایست كاملا به معنای آن توجه داشت. در حالات امام رضا (عليهالسّلام) آمده كه ایشان در زمان خواندن قرآن وقتی به آیات بهشت یا جهنم میرسیدند، گریه كرده و از خداوند متعال بهشت را طلب كرده، و ازجهنم و آتش آن به خدا پناه میبردند. (10)
نکته:
در روایت آمده: «أعرب القرآن فإنه عربی» (11)
هم چنین: «إقرءوا القرآن بألحان العرب و أصواتها» (12)
در این دو روایت بر نحوه عربی خواندن قرآن تاكید شده است.
البته در مقابل، روایتی نیز وارد شده كه تذكر میدهد گمان نكنید همه قرآن فقط رعایت تجوید و قواعد نحوی آن است، به گونهای كه باعث غفلت شما در هنگام خواندن قرآن شده و مانع داشتن حضور قلب و خشوع در هنگام تلاوت شود، بلكه به محتوا و مفاهیم آیات، و همچنین حضور قلب و خشوع، كه مهمتر از جوانب دیگر است، نیز باید توجه جدی داشت:
«من إنهمك فی طلب النحو سلب الخشوع» یعنی كسی كه غرق در فراگیری علم نحو (جهات ادبی و تجوید) شود [و از جهات دیگر كلام و علوم معنوی غفلت كند] خشوع خود را ازدست میدهد. (13)
منابع:
1. مزمل: 73/ 4.
2. موسوی بلده، حلیة القرآن، ج 2، ص 21 ـ 24.
3. نوری، مستدرک، ج 4، ص 270.
4. همان.
5. مزمل: 73/ 4.
6. کلینی، كافی، ج 2، ص 614.
7. مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، ج 89، ص 191.
8. همان، ص 204.
9. همان، ص 205.
10. همان، ص 210.
11. كافی، ج 2، ص 615.
12. نوری، مستدرک، ج 4، ص 272.
13. همان، ص 279.
منظور از غلمان چیست؟
پیوند: http://www.askdin.com/thread8691-5.html#post720628
پرسش:
منظور از غلمان چیست و در بهشت چه وظیفه ای دارد؟ غلمان برای مردان است یا برای زنان؟ همسران بهشتی چگونه و چند تا هستند؟ چگونه بهشتیان هم همسر بهشتی دارند و هم حورالعین؟
پاسخ:
با سلام و درود
ـ در ابتدا برخی آیات مرتبط، آورده می شوند:
«وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ»؛ و پيوسته بر گردشان نوجوانانى براى (خدمت) آنان گردش مى كنند كه همچون مرواريدهاى درون صدفند.(1)
«يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُون»؛ نوجوانانى جاودان (در شكوه و طراوت) پيوسته گرداگرد آنان مى گردند.(2)
«وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُورا»؛ و بر گردشان (براى پذيرايى) نوجوانانى جاودانى مى گردند كه هر گاه آنها را ببينى گمان مى كنى مرواريد پراكنده اند.(3)
ـ نگاه لغوی:
مراد از «وِلدان» خدمتكاران بهشتند، خدمتکارانی كه همه تازه جوانند.(4)
«غِلمان» جمع غلام است و مراد از آن، خدمتكاران بهشتى است، چنان كه در آيه (5) اشاره شده است.(6)
ـ بیان تفسیری:
اجمالا خداوند براى اهل بهشت، سه دسته را قرار داده است:
يک دسته که ملائكه و خزانه داران بهشت هستند كه در روایت هم آمده: «الملائكة خُدامُ شيعتِنا»؛ ملائکه ای که خادم شیعیان ما هستند.
يک دسته که حورالعين هستند و به ازدواج بهشتیان در می آیند: «وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ»
و يک دسته هم غلمان هستند كه به خدمت گرفته می شوند. این که می فرماید «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ» كنايه از اين است كه حاضر به خدمت و آماده انجام وظيفه هستند.(7)
در روایتی آمده: «و سئل النّبي صلّى اللَّه عليه و آله: هذا الخادم فكيف المخدوم؟ فقال صلّى اللَّه عليه و آله: و الذى نفسى بيده ان فضل المخدوم على الخادم كفضل القمر ليلة البدر على سائر الكواكب»؛ از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله سؤال شد: خادمان بهشت چنين [زیبا مانند مروارید و …] اند، پس كسانى كه خدمت مى شوند چگونه اند؟ پيامبر فرمودند: سوگند به خدايى كه جانم در قبضه قدرت اوست، برترى خدمت شده در بهشت بر خادمان، مانند برترى ماه شب چهارده بر ديگر ستارگان است.(8)
ممکن است پرسیده شود این غلمان (غلامان) کیانند؟ که در جواب می توان گفت برخی آن ها را فرزندان اهل دنيا می دانند كه حسناتى ندارند تا پاداش داده شوند، و گناهى هم ندارند تا كيفر شوند. اين مطلب در روایتی از امام علی (علیه السام) آمده است. هم چنین از پيامبر (صلّى اللَّه عليه و آله) نیز در باره فرزندان مشركان [که قبل از تکلیف مرده اند] سؤال شد، حضرت فرمودند آن ها خادمان اهل بهشتند.(9)
بنابر این؛ غلمان، خدمتکاران در بهشت هستند و اختصاص به گروه خاصی هم ندارند بلکه برای همه بهشتیان اعم از زن و مرد، خدمت انجام می دهند.
ـ همسران بهشتی:
خداوند متعال می فرماید: «وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ»؛ برای بهشتیان در آن جا همسرانی پاک و پاكیزه است(10)؛ ظاهرا این تعبیر اختصاص به زنان مؤمنه و یا مردان مؤمن ندارد، و همه را شامل است. گرچه خطاب به صورت جمع مذكر آمده است، ولی هم شامل مردان می شود و هم زنان، و فرقی بین مذكر و مونث بودن نیست. در زبان عربی تنها در صورتی كلمه مذكر ـ حال ضمیر باشد یا اسم ظاهر ـ اختصاص را می رساند كه به همراه كلمه مؤنث آورده شود و یا قرینه دیگری در كلام وجود داشته باشد. در غیر این صورت، مذكر و مؤنث را شامل است.
مطلب دیگر این که مراد از “حورالعین” در قرآن كریم ـ بنا بر آن چه كه مفسران گفته اند ـ همسران بهشتی هستند. “حور” جمع “حوراء” به گفته بسیاری از ارباب لغت و مفسران به معنی كسی است كه سیاهی چشمش كاملاً سیاه، و سفیدیش كاملاً شفاف و سفید و درخشنده است؛ و این نهایت زیبایی در چشمان است. اما واژه “عین” در اصل به معنی درشت چشم است، و به زن یا مردی كه دارای چشمان درشت و جذاب و زیبا باشند اطلاق میشود.
نكته قابل توجه این كه گر چه برخی حورالعین را مخصوص مردان دانسته اند، ولی بعضی از مفسران معتقدند كه هم واژه “حور” و هم واژه “عین” بر مذكر و مؤنث هر دو قابل اطلاق است؛ و لذا به نظر بعضی از مفسران، همه همسران بهشتی را شامل می شود، همسران زن برای مردان با ایمان، و همسران مرد برای زنان مؤمنه.(11)
برخی از مفسران گفته اند كه گرچه مراد از “ازواج مطهرة” می تواند حورالعین باشد، ولی مناسب تر است كه مراد از ازواج را همسرانی از جنس انسان بدانیم، چرا كه متبادر از ازواج، آن است كه زوجین از یک جنس باشند. افزون بر این که حوری بهشتی و یا غلمان، هیچ گاه به درجه و رتبه زن و مرد بهشتی نمی رسند یعنی ارزش همسری از نوع انسان، بسیار درجه اش از حوری و غلمان بیشتر و بالاتر است، و آن ها در یک رتبه نیستند.
آیه دیگر قرآن شاید آشكارتر در این معنا باشد: «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُون»؛ شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید(12)؛ و یا «هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ في ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُن»؛ آن ها و همسرانشان در سایه های قصرها و درختان بهشتی بر تختها تكیه زده اند(13). این آیات نشان می دهند كه انسان های مؤمن با همسران خود و یا مؤمنین و مؤمناتی از جنس انسان در بهشت محشور هستند.
قرآن کریم می فرماید همسران مردان بهشتی، همین همسران دنیوی هستند که در آخرت نیز مراتب همسانی دارند:
«رَبَّنَا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتىِ وَعَدتَّهُمْ وَ مَن صَلَحَ مِنْ ءَابَائهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّيَّتِهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيم»؛ پروردگارا! آنها را در باغهاى جاويدان بهشت كه به آنها وعده فرمودهاى وارد كن، همچنين از پدران و همسران و فرزندانشان هر كدام كه صالح بودند، كه تو توانا و حكيمى.(14)
«جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونهَا وَ مَن صَلَحَ مِنْ ءَابَائهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتهِمْ وَ الْمَلَئكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيهِم مِّن كلُِّ بَاب»؛ (15) باغهاى جاويدان بهشتى كه وارد آن مى شوند و همچنين پدران و همسران و فرزندان صالح آنها و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى گردند.(16)
البته از حوریان بهشتی نیز به عنوان همسران بهشتی و قرین و همراه بهشتیان، نام برده شده است: «وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ»؛ و بهشتيان را با «حور العين» تزويج مى كنيم.(17)
علامه طباطبایی می گوید: از ظاهر كلام خداى تعالى بر مى آيد، كه حورالعين غير زنان دنيايند، كه آنان نيز داخل بهشت مى شوند.(18)
ایشان در جای دیگر می آورد: منظور از “تزويج” قرين شدن دو نفر با همند. و معناى جمله اين است كه: ما ايشان را قرين حورالعين كرديم، نه اين كه ميان آنان عقد زناشويى برقرار ساختيم، چرا كه تزويج را با حرف “باء” (بحورالعین) متعدى كرده و اگر منظور از تزويج نكاح به عقد بود احتياج به حرف باء نبود.(19)
علامه طباطبایی (ره) در مورد ازدواج در بهشت می گوید: مراد از تزويج اهل بهشت با حوريان اين است كه قرين حوريان هستند، چون اين تزويج به معناى ازدواج اصطلاحى نيست، بلكه مراد از زوج، معناى قرين است، كه معناى اصلى لغوى آن است.(20)
البته برخی نظری دیگر دارند. می گویند نباید دچار افراط و تفریط شویم. نه این که بگوییم «حورالعین» شامل مذکر و مونث می شود و زنان بهشتی هم با غلمان ازدواج می کنند، و نه این که بگوییم که حتی مردان هم با حوریان بهشتی ازدواج نمی کنند. بلکه بایستی بگوییم “تزویج” اعم از ازدواج و قرین بودن است.(21)
ـ بهشت و انتخاب همسر:
اجباری در انتخاب همسر نیست و به اختیار خود شخص است. در روایت آمده:
“أَخْبِرْنِي عَنِ الْمُؤْمِنِ تَكُونُ لَهُ امْرَأَةٌ مُؤْمِنَةٌ يَدْخُلَانِ الْجَنَّةَ يَتَزَوَّجُ أَحَدُهُمَا بِالْآخَرِ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ اللَّهَ حَكَمٌ عَدْلٌ إِنْ كَانَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْهَا خَيَّرَ هُوَ فَإِنْ اخْتَارَهَا كَانَتْ مِنْ أَزْوَاجِهِ وَ إِنْ كَانَتْ هِيَ خَيْراً مِنْهَا خَيَّرَهَا فَإِنِ اخْتَارَتْهُ كَانَ زَوْجاً لَها”؛ از امام صادق (عليه السلام) سؤال شد: آيا زن و شوهر مؤمن كه وارد بهشت می شوند، با هم ازدواج می كنند؟ حضرت فرمودند: خداوند عادل است. اگر مرد از زنش افضل باشد، اختيار با مرد است كه زنش را بپذيرد يا نه. اگر پذيرفت، يكی از زنانش می شود. اگر زن از شوهرش افضل باشد، اختيار با او است. اگر همسرش را پذيرفت. همان شوهرش می شود.(22)
حتی اگر کسی در دنیا چند همسر داشته، در بهشت، بهترین را به اختیار خود انتخاب می کند: “قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص) بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي الْمَرْأَةُ يَكُونُ لَهَا زَوْجَانِ فَيَمُوتُونَ وَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ لِأَيِّهِمَا تَكُونُ فَقَالَ (ص) يَا أُمَّ سَلَمَةَ تَخَيَّرْ أَحْسَنَهُمَا خُلُقاً وَ خَيْرَهُمَا لِأَهْلِهِ يَا أُمَّ سَلَمَةَ إِنَّ حُسْنَ الْخُلُقِ ذَهَبَ بِخَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة”؛ امام باقر عليه السلام فرمودند: ام سلمه ـ همسر پیامبر ـ به رسول خدا (صلی الله عليه وآله) عرض كرد: پدر و مادرم فدايت! گاهی زنی در دنيا دو شوهر می كند و هر سه اهل بهشت می شوند. اين زن از آنِ كدام يك خواهد شد؟ حضرت فرمودند: هر كدام را كه در دنيا خوش اخلاق بوده اند و رفتار خانوادگی اش بهتر بود، اختيار می كند. ای ام سلمه! حُسن خلق خير دنيا و آخرت را جلب می كند.(23)
نکته: در قرآن برخی از توصیفات بهشتی با خواسته های مردانه سازگار است، و متناسب با خواسته های زنانه بیان نشده است. علت این امر شاید این باشد که خداوند حکیم، امور جنسی مربوط به زنان را در پرده عفاف و ادب زایدالوصفی قرار داده است. علاوه بر قرآن، در روایات معصومین علیهم السلام نیز درباره خواسته های زنانه توصیفی نرسیده است، و این می تواند به علت همان رعایت عفت و حیا برای زنان باشد.
لازم به ذکر است این دنیای مادی و محدود است که دار تزاحم است و نمی توان بین برخی امور جمع کرد، مثلا انسان عادی نمی تواند جلو حسادتش را بگیرد و ایمانی خالی از ذره ای حسادت داشته باشد؛ ولی بهشت که محدودیت ندارد دیگر دار تزاحم نیست؛ افزون بر این که چه بسا بهشتیان در بهشت به حدی از رشد و کمال معنوی برسند که این اموری که در دنیا دچارش بوده و باعث تزاحم، در وجودش می شدند، آن جا دیگر در اثر رشد و کمال، اصلا تزاحمی بین آن ها نبیند.
بنابر این:
بهشتیان در بهشت، نعمت های متعددی دارند، از جمله همسران بهشتی، اعم از همسران از جنس انسان و یا حورالعین. البته همسران بهشتی از جنس انسان، برتر و افضل هستند از حورالعین. حوریان بهشتی هیچ گاه به درجه و رتبه زن و مرد بهشتی نمی رسند یعنی ارزش همسری از نوع انسان، بسیار درجه اش از حوریان بیشتر و بالاتر است، و آن ها در یک رتبه نیستند.
هم چنین از دیگر نعمت های بهشتی، داشتن خادم و خدمتکار است، غلامانی (غلمان) که وظیفه خدمت رسانی به بهشتیان ـ اعم از زنان و مردان ـ را بر عهده دارند.
_________
1. طور: 52/ 24.
2. واقعه: 56/ 17.
3. انسان: 76/ 19.
4. قرشی، قاموس قرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج 7، ص 244.
5. انسان: 76/ 19.
6. قاموس قرآن، ج 5، ص 120.
7. طیب، أطيب البيان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج 12، ص 302.
8. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج 9، ص 251.
9. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 9، ص 327.
10. بقره: 2/ 25.
11. ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 6، ص 261.
12. زخرف: 43/70.
13. یس: 36/56.
14. غافر: 40/ 8.
15. همان.
16. رعد: 13/ 23.
17. دخان: 44/ 54.
18. طباطبایی، ترجمه الميزان، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج 18، ص 228.
19. ترجمه الميزان، ج 19، ص 16.
20. ترجمه المیزان،ج 18، ص 228.
21. أطيب البيان في تفسير القرآن، ج 12، ص 101.
22. مجلسی، بحارالانوار، نرم افزار جامع الاحادیث نور، ج ۸، ص 105.
23. صدوق، أمالی، نرم افزار جامع الاحادیث نور، ص 498؛ بحارالانوار، ج 8، ص 109، ح 7.