اهدای ثواب به اهل بیت یا دیگران از ثواب خود ما می کاهد؟
پیوند: http://www.askdin.com/thread36505.html#post482360
پرسش :
اهدای ثواب به اهل بیت یا دیگران از ثواب خود ما می کاهد ؟
پاسخ:
هر عمل مستحبى، براى خودش ثواب دارد. هديه كردن نيز براى خودش عمل مستحبى است و ثواب جداگانه دارد. در برخی روایات توصیه شده برای اینکه ظرفیت و توسعۀ خودتان را بالا ببرید و أرج و قرب خاصی نزد خدای متعال داشته باشید، سعی کنید جمعی، فکر و عمل کنید؛پیامبر(ص) می فرمایند:” إِذَا دَعَا أَحَدُكُمْ فَلْيُعَمِّمْ فَإِنَّهُ أَوْجَبُ لِلدُّعَا".(1)وقتی می خواهید دعا کنید، دیگران را هم در دعا پوشش دهید.
هر جای عالم که باشند، آنها را با دعا یاد می کنیم. اگر ما بخواهیم خود را توسعه دهیم، در کارهای خوبمان باید دیگران را هم سهیم بدانیم؛ این کار نه تنها باعث نمی شود که از ثواب و أجر معنوی کم شود، بلکه موجب می شود که علاوه بر دیگران، خودمان هم مشمول مغفرت خدای متعال قرار بگیریم و ثواب کارمان به خاطر شامل شدن دیگران، به مراتب بیشتر خواهد بود.
مثلا وقتى ثواب کارمان به پيامبر(ص) و ائمه(ع) هديه مى شود، خداوند به احترام و عظمت آنان ثواب ويژه اى به شخص عنايت مى كند همان گونه كه اگر كسى در راه خدا قرضى بدهد، چند برابر، از خدا مى گيرد. از طرفى ائمه(ع) مجراى فيض الهى اند و ريزش رحمت و فزونى ثواب به سبب بركات وجودى آنان فزونى مى يابد.
اميرالمؤمنين على(ع) مى فرمايد: در دعا ابتدا بر اهل بيت صلوات بفرستيد تا در اثر ريزش رحمت الهى به شما هم برسد.(2) در نتيجه هديه صلوات و ختم قرآن به ارواح پاك آنان، موجب فزونى رحمت و افزايش فيض الهى است.
شخصى به حضرت موسى بن جعفر(ع) عرض كرد: در ماه رمضان چند بار قرآن را ختم مى كنم؛ روز عيد فطر كه فرا مى رسد، يكى از آنها را به پيامبر(ص) يكى را به حضرت على(ع)، يكى را به حضرت فاطمه(س) و بقيه را به ساير امامان(ع)، تا برسد به شما اهدا مى كنم. در برابر اين عمل چه پاداشى براى من است؟
امام هفتم(ع) فرمود: پاداش تو آن است كه در روز قيامت با آن بزرگواران خواهى بود. عرض كردم: اللَّه اكبر! آيا چنين پاداشى براى من است؟ حضرت سه مرتبه فرمود: آرى.(3)
پی نوشت ها:
1. مجلسی، محمدباقربن محمد تقی، بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی،چاپ دوم، 1403ق،ج90،ص340.
2. نهج البلاغه، حكمت 30
3.علامه مجلسی، بحارالانوار،المكتبه الاسلاميه، ج 98، ص 5.
چه چیزهایی را در نماز رعایت کنیم تا نمازمان بهتر وبه قبولی نزدیک تر باشد؟
پیوند: http://www.askdin.com/thread30240-4.html#post478000
چه چیزهایی را در نماز رعایت کنیم تا نمازمان بهتر وبه قبولی نزدیک تر باشد؟
شريعت مقدّس اسلام، براى هر چه بهتر برگزار شدن اين واجب الهى، دستورات گوناگونى داده است.هرقدر كيفيّت بجا آوردن نماز بهتر باشد و آداب ظاهرى و باطنى آن بيشتر رعايت شود، نتايج بهترى بهدست خواهد آمد.آداب نماز را به طور كلّى مى توان در چهار عنوان آداب روحى و قلبى، مقدّمات، مقارنات و تعقيبات خلاصه کرد..
یکی از اموری که تحت عنوان آداب روحی نماز مطرح می شود این است که شخص نمازگزار از نظر روحی آمادگی لازم را برای اقامه ی نماز داشته باشد به این شکل که خود را بنده ی ضعیف وسراپا تقصیر در برابر عظمت الهی ببیندوبه این میزان از درک برسد که خداوند با آن عظمت به این بنده ی ناچیز اجازه ی حضور در برابر خود را داده است .توجه به این امر باعث ایجاد نشاط ولذت خاصی در نماز می شود.وهمین امر نیز اگر ادامه پیدا کند انسان را به حالت خشوع وخضوع وطمانینه در نماز می رساند که این امور نیز از آداب روحی ومعنوی نماز است. یکی دیگر از حالاتی که می شود در این قسمت بیان کرد مساله ی محافظت است بدین معنا که انسان دائم در نماز توجه اش به خداوند باشد ونمازخود رااز تصرفات شیطانی محافظت نماید.هرچند بار که انسان فکرش به امور دیگر ختم شد لازم است که مجددا به توجه کردن به خداوند برگردد ودر این مسیر نا امید نشود.محافظت بر نماز اگر ادامه پیدا کند انسان موفق به حضور قلب مداوم می شود.
اما بعضی از امور از مقدمات نماز هستند ولازم است انسان به این امور ظاهری نیز توجه کند چرا که توجه کردن به همین امور ظاهری ،انسان ر ا از درک باطن نیز برخوردار خواهد کرد.مقدمات نماز اموری هستند که قبل از ورود در نماز باید انجام گیرند.مسواک زدن، عطرزدن، کوتاه کردن ناخن و گذاردن محاسن از جمله مواردمستحبی است که جزء آداب نماز می باشد وبسیارمورد سفارش قرار گرفته است.علاوه بر این بهتر است انسان برای نماز بهترین مکانها را انتخاب کند.مسجد به عنوان بهترین مکان نمازگزار معرفی می شود.توجه کردن به زمان نماز ومقید بودن به این امر که نماز را در وقت فضیلت بجا آوریم نیز می تواند یکی دیگر از اموری باشد که توجه به ان ما را در درک بیشتر نماز کمک خواهد نمود.
بخش دیگری از امور مربوط به مقارنات است یعنی اموری که همزمان با خواندن نماز انجام می گیرد اذان واقامه،تكبير (گفتن اللَّهُ اكبر) بدین معنا که شايسته است در ابتداى نماز هفت تكبير گفته شود كه يكى از آنها به نيّت تكبيرة الاحرام باشد. به اين تكبيرها، «تكبيرات افتتاحيّه» مىگويند.علاوه بر این لازم است الفاظ و عبارات حمد و سوره وهمه ی واژه هایی را که در نماز مىگويیم صحيح و نيكو ادا كنیم .
اخرین مرحله مرحله ی تعقیبات است.عشق و ارادت به خداوند و نيز ادب بندگى ايجاب مى كند كه انسان، با سلام نماز به ديدار خود با خداوند پايان ندهد، بلكه مقدارى به ذكر و دعا و نمازهاى مستحبّى بپردازد.
عباداتى را كه انسان با چنين نيّتى بعد ازنمازهاى واجب انجام مى دهد، تعقيبات نمازمی گويند. تكبيرهاى سه گانه پس از سلام،تسبيحات صدّيقه طاهره عليها السلام،که عبارت است از گفتن سى و چهار مرتبه «اللَّهُ اكْبَرُ» و سى و سه مرتبه «الْحَمْدُ لِلَّهِ» و سى و سه مرتبه «سُبْحانَاللَّه»و سجده شكر، از جمله تعقیبات مورد سفارش می باشند.
روزه ی با اخلاص و لاغر شدن !!!
پیوند: http://www.askdin.com/thread35512.html#post475749
پرسش: 1- آیا روزه شخصی که روزه میگیرد تا هم فرمان الهی رو انجام بدهد و هم خودش را لاغر کند، پذیرفته میشود؟ اگه فقط برای لاغر شدن بگیرد چطور؟
2- آیا درس خواندن کسی که هم هدف خوبی دارد و هم می خواهد در آینده مشهور شود، برای آخرتش ثواب دارد؟ اگه فقط برای مشهور شدن بخواند چطور؟
اگر ثواب دارد ثوابش به همان اندازه هست یا کمتر است؟
پاسخ:
اگر انجام یک عمل به هیچ وجه رنگ خدایی نداشته باشد، و همان طور که عنوان فرمودید فقط برای مشهور شدن و فقط برای رقابت باشد و… روشن است که در این صورت ثوابی هم برآن مترتب نمیباشد
اما در صورتی که عملی را برای خدا انجام دهد ولی در عین حال در پی منافعی هم باشد که در آنها ریا نباشد آن عمل صحیح است و ثواب هم برآن مترتب میگردد اگر چه از حیث اندازه و کمیت ثواب ارزشش کمتر است از آن عملی که تماما برای خدا، آن عمل انجام می شود.
«آنچه كه مسلم است، ريا باعث بطلان عبادت ميشود اما اگر انسان در عبادت، در پي منافع ديگري براي خود باشد كه در آن ريا نيست، عمل صحيح است. ممكن است كسي ميداند كه روزه موجب سلامتي انسان ميشود و نيت او اين باشد كه علاوه بر اطاعت خدا، سلامتي را نيز پيدا كند. اگر شخص روزهدار، روزه را چون خدا فرموده، بگيرد و علاوه بر آن در پي منفعت سلامتي بدن هم باشد، روزه اين شخص درست است. براي نماز، نيز گفته شده است كه حركات نماز فايده ورزشي دارد. اگر كسي كه ميداند حركات ركوع و سجود براي بدن مفيد است، در ضمن خواندن نماز، فايده ورزشي آنرا نيز در نظر بگيرد، نماز صحيح است. اما اين شخص بايد ببيند كه اگر نماز فايده ورزشي نداشت، باز هم نماز را ميخواند؟ اگر براي كسي اين وظيفه و آن فايده مساوي باشد به گونهاي كه اگر نماز فايدهاي بدني نداشت، آنرا نميخواند؛ وجود دو قصد و دو انگيزه مساوي، براي نمازگزار، منجر به بطلان نماز ميشود.
مطلبي كه در اينجا مطرح ميشود اين نكته است كه اگر منظور از قصد خالص در عبادت، فقط اطاعت امر خداست و هيچ قصد ديگري نبايد باشد، انجام عمل بسيار مشكل ميشود. محرك اصلي بسياري از مردم در انجام نماز يا عبادت بخشش گناهان، ترس از عقاب و اميد به ثواب است. از آيات و روايات استفاده ميشود كه نه تنها چنين قصدي در عبادت اشكال ندارد؛ بلكه مفيد نيز هست. «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً»[1]«وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً» [2]
بعضي از مفسرين همچون فخر رازي، از اجماع متكلمين اهل سنت بر بطلان عمل و عبادتي كه به قصد ثواب يا دوري از عقاب انجام شده، خبر دادهاند. متكلمين و علماي شيعه بر اين باورند كه انجام عبادت، به قصد ثواب و دوري از عقاب، موجب کاهش ارزش آن ميشود، ولي باطل نميگردد. همين اندازه كه انسان باور دارد ثواب عمل را خدا ميدهد، اطاعت و عبادت خدا به شمار خواهد آمد. البته انسان به تدريج بايد اين معرفت را در خود تقويت كند كه اگر خدا ثواب نيز نميداد، براي اطاعت از امر خدا، آن عمل را انجام بدهد.
مرتبه عالي و بالاي اين نوع نگاه در اولياء خدا، ديده ميشود. تا جايي كه انجام واجبات و مستحبات و ترك محرمات و مكروهات در اين افراد فقط براي خدا انجام ميگيرد. تا جايي كه اگر خدا بخواهد آنان را به خاطر اعمال نيك و انجام واجبات نيز به آتش افكنده و عقوبت كند، آنان سر تسليم فرو ميآورند و تابع امر خدا هستند. اين مرتبه بسيار بلندي است كه مخصوص اولياء خداست.
از اميرالمؤمنين صلوات الله عليه در روايتي نقل شده است كه: «إِلَهِي مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ عِقَابِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي ثَوَابِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ» [3] خدايا من براي نجات از آتش، تو را عبادت نكردم و براي دستيابي به بهشت، تو را نپرستيدم، بلكه چون سزاوار پرستش هستي، تو را عبادت ميكنم. اگر تو را عبادت نكنم، چه كنم؟»[4]
موفق باشید
پینوشت:
1 اعراف / 55.
2. انبياء / 90.
3. بحارالأنوار، ج 41، ص 14، باب 101.
4-آیه الله مصباح یزدی شرح دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه ،
چطور دوستمان را آزمایش کنیم؟؟؟
پیوند: http://www.askdin.com/thread21065-4.html#post474633
چه طور قبل از انتخاب دوست او را آزمایش کنیم؟
منظور از این که قبل از انتخاب، او را آزمایش کنیم، یعنی قبل از این که او را دوست حقیقی خطاب کنیم، وی را بیازماییم.
پس ابتدا با دوستی اجمالی او را می آزماییم تا ببینیم، صلاحیت یک انسان مومن را دارد تا دوستی حقیقی با او داشته باشیم. زیرا اگر شخصی مومن باشد، حقوق دوستی تو را رعایت خواهد نمود.
اما آزمایش به سه طریق باید صورت بگیرد، البته این سه روش برای کسی است که بخواهد بهترین دوست را داشته باشد. امام صادق علیه السلام این سه نکته زیبا را چنین می فرمایند: کسی را دوست خود نشمار، بلکه او را آشنا بدان، مگر این که به سه خصلت او را آزموده باشی، اول این که موجبات خشم او را فراهم کنی و نگاه کنی در هنگام خشم چگونه است؟ آیا او را از دایره حق به سمت باطل خارج می کند؟. دوم این که با او سفر نمایی. (چون در سفربهترین محیطی است که انسان طرف مقابل خود را در شرایط مختلف سفر خواهد شناخت.) سوم او را با مال آزمایش کنی.
یعنی ببینی آیا در هنگام سختی و یا حتی رفاه و آسایش، چگونه برای تو مایه می گذارد؟ آیا خود بین و خودخواه هست؟ آیا در اعطای مال به تو دریغ نمی کند؟ مال خود را مال تو می داند یا خیر.
پس از طی کردن این سه مرحله، اگر پیروز بیرون آمد، می توان او را صدیق خطاب کرد، در غیر اینصورت، یک آشنا بیش نیست.
أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تُسَمِّ الرَّجُلَ صَدِيقاً وَ سَمِّهِ مَعْرِفَةً حَتَّى تُخْبِرَهُ بِثَلَاثِ خِصَالٍ حَتَّى تُغْضِبَهُ فَتَنْظُرَ غَضَبَهُ يُخْرِجُهُ مِنْ حَقٍّ إِلَى بَاطِلٍ وَ تُسَافِرَ مَعَهُ وَ تُخْبِرَهُ بِالدِّينَارِ وَ الدِّرْهَمِ.[1]
یکی از روشهای دیگر برای شناسایی دوست، دقت و مطالعه پیرامون دوستان دیگر او هستند، ببینیم که او با چه کسانی رفت و آمد دارند، دوستان وی در دایره چه افرادی هستند. زیرا هر کسی با شخص و افرادی معاشرت می کند که آنها را دوست می دارد و با عقائد آنها متمایل است. «المرء مع من احب» [2]
این به عنوان یک اصلی کلی است.
روش دیگر که البته مخصوص افرادی است که بخواهند دوستان مومن داشته باشند و برای هر کسی تجویز نمی شود این است که ببیند، به هنگام نماز چگونه است و نسبت به نماز اول وقت چه حالت و احساسی دارد. دوم، نسبت به اموال خویش و خدمت به خلق خدا و دوستان دیگر خود چگونه است، نسبت به رازداری و حفظ اسرار دوستان خود بالاخص ائمه چگونه برخورد می کند. این سخن برگرفته از فرمایش امام صادق علیه السلام است که فرمودند:
«امْتَحِنُوا شِيعَتَنَا عِنْدَ مَوَاقِيتِ الصَّلَاةِ كَيْفَ مُحَافَظَتُهُمْ عَلَيْهَا، وَ إِلَى أَسْرَارِنَا كَيْفَ حِفْظُهُمْ لَهَا عَنْ عَدُوِّنَا، وَ إِلَى أَمْوَالِهِمْ كَيْفَ مُوَاسَاتُهُمْ لِإِخْوَانِهِمْ فِيهَا».[3]
___________________________________
[1] ( مصادقة الإخوان ؛ ؛ ص72.
[2] (مصباح الشریعه، ص 194).
[3] الصّدوق في الخصال: 103/ 62، و الدّيلميّ في اعلام الدّين: 130، وعلامه المجلسيّ في البحار 74: 391/ 3.)
آیا خدا حق الناس رو میبخشه؟؟؟؟
پیوند: http://www.askdin.com/thread35578.html
در قرآن کریم داریم: « اِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعا »
آیا خداوند حق الناس را هم می بخشد؟ اگر نمی بخشد پس چرا گفته « یَغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعا » ؟
حق الناس در منابع و متون اسلامي، چه در قرآن و چه در روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ و كتب فقهي جايگاه خاصي دارد. اقامه قسط و عدل و برقراري عدالت اجتماعي و اداي حقوق الناس يكي از عمدهترين اهداف بعثت پيامبران است.
در اينجا چون صاحب حق مردم اند ، رعايت و ناديده گرفتن آن ارتباط مستقيمي با بحث عدالت خداوند دارد. خداوندي كه يكي از صفاتش عادل بودن است و ديني كه يكي از اصولش عدل است چگونه ممكن است حقوق انسانها برايش كم اهميت باشد. در دين اسلام حق انسانها از جهتي شايد از حق خداوند نيز مهمتر لحاظ شود بطوري كه خداوند ممكن است در روز قيامت از حق خود بگذرد اما هيچ گاه از حق انسانهاي ديگر نخواهد گذشت. البته بايدتوجه داشت که حق الناس حق الله هم هست ، زيرا هيچ کس جز خدا اصالتا و ذاتا حقي ندارد و حقوق مردم از جانب خدا تعيين شده و تضييع آن مخالفت با حکم و حق الهي تعيين شده در حق ديگران است. «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (سوره حديد، آيه 25 ) : ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب آسماني و ميزان شناسايي حق از باطل نازل كردم تا مردم قيام به عدالت كنند (و احقاق حقوق و بسط عدل و داد به طور خود جوش از درون جامعه بشري آشكار شود).
در كتب روايي نيز توجه فراواني به حق الناس شده است. به طوري كه اگر تمام روايات مربوطه جمع بندي شود، چندين جلد كتاب خواهد شد. امّا در اينجا به چند نمونه از روايات اشاره ميشود.
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «اَمّا الظّلم الّذي لا يُتركُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً؛ امّا ظلمي كه بخشوده نميشود ظلمي است كه بعضي از بندگان خدا بر بعض ديگر ميكنند». (نهج البلاغه، خطبه 175 )
و در روايت ديگري آن حضرت حتي اداي حق الناس را از حق الله مهمتر دانسته و ميفرمايد: «جَعلَ الله سُبحانه حُقوقُ عبادِهِ مُقدّمةً علَي حُقُوقهِ فَمنْ قامَ بِحقُوقُ عبادالله كانَ ذلك مؤدّياً الي القيامِ بِحقوقِ الله؛ خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و كسي كه حقوق بندگانش را رعايت كند حقوق الهي را نيز رعايت خواهد كرد». (محمدي ري شهري، ميزان الحكمة، ج 2، ص 480 ) حدود و موارد حق الناس
بايد گفت بر اساس آيات و روايات اسلامي، مردم ومؤمنان داراي سه نوع حق و احترام ميباشند.
1- احترام به مال مردم
در ديدگاه اسلامي، مال و دارايي مؤمن و گاهي اموال ديگران محترم است ومصونيت دارد و اتلاف و تجاوز در آن مجاز نيست. بنابراين، اگر كسي از راه ربا، رشوه، فريبكاري، سرقت و بالاخره هرگونه تصرف نامشروع، مالي را از كسي خورده باشد، بايد به تحصيل رضايت صاحب مال و يا باز پس دادن آن مال اقدام نمايد.
2- احترام به جان مردم
جان مسلمان از نظر اسلام حرمت خاصي دارد بنابراين هيچ كس نميتواند به جان مسلمان، لطمهاي از قبيل ضرب و جرح وارد آورد يا با دادن غذاي فاسد و مسموم و يا اعتياد به مواد مخدر و يا هر چيز ديگري، سلامتي كسي را به خطر اندازد. بنابراين احترام به جان و بدن و سلامتي افراد، تا آن حدّ مورد اهميت و مؤاخذه است كه حتي خداوند هم از آن صرف نظر نميكند! امام علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: خداوند ميفرمايد: «به عزّت و جلال خودم سوگند، از ظلم هيچ ظالمي نخواهم گذشت، اگر چه به اندازه دست بر دست زدني باشد، يا با فشار دادن دستي از روي ستم، محقق شده باشد». (علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 6، ص 29 )
علاوه بر احترام و حرمت جسم و بدن ديگران، انسان نميتواند با ترساندن و اندوهگين ساختن، آزردن و خلاصه هر گونه ضربه به اعصاب و روان ديگران موجبات ناراحتي آنان را فراهم نمايد،درغير اين صورت بايد همه ضربهها و خسارتهاي وارده را جبران نمايد. و اگر چنين نكند، در دنيا و آخرت كيفر كردار نارواي خويش را خواهد ديد.
3- حفظ آبروي ديگران و احترام به آن
عرض و آبروي افراد هم، داراي حرمت و مصونيت فوق العادهاي است و از موارد حق الناس به شمار ميآيد. بنابراين انسان نميتواند به وسيله غيبت، تهمت، افشاگري و هرگونه رفتار ديگري، به آبرو و حيثيت ديگري ضربه و آسيبي وارد نمايد، زيرا در غير اين صورت مرتكب ظلم بزرگي در حق او شده كه بايد به جبران آن بپردازد. چنان كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «مَن كسَرَ مؤمِناً فَعلَيْه جَبْرُهُ؛ هر كس حيثيت مؤمني را بشكند، بر او واجب است كه آن را جبران نمايد.» (علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 22، ص 351 )
پس از این آیات و روایات مشخص می شود که خدا حق الناس را نمی بخشد و آنچه که در آیه شریفه آمده است که” یغفر الذنوب جمیعا” منظور حق الله است که آن هم فرمود همه بجز شرک را می بخشد.
پس آیه عام است و آیات و روایاتی که می فرمود که خدا حق الناس را نمی بخشد خاص است و آن را قید می زند