داستانی زیبا از زندگی آیت الله سید احمد خوانساری
پیوند: http://www.askdin.com/thread19573-31.html#post636186
بسمه تعالی
آیتالله العظمی آسید احمد آقای خوانساری - که امام فرمودند: ایشان اتقیالاتقیاء هستند - همسری داشتند که خیلی آقا را اذیت میکرد. حتی اگر در خانه آقا میآمدند، میگفتند: با آیتالله العظمی خوانساری کار داریم. میگفت: کدام آیتالله؟ بروید و به آقا فحاشی میکرد! گاهی آقا را با خاکانداز میزد. یک مرتبه دیدند سر آقا شکسته، به یاران نزدیکشان گفته بودند: این مرحمتی خانم است!
مرحوم فلسفی تعریف میکردند: یکی از آقایان به ایشان گفته بود: آقا! شما چرا اینطور صبوری میکنید؟ طلاقش بدهید برود. گفته بودند: کجا رهایش کنم، بیچاره جایی را ندارد برود، من صبر میکنم! احساس میکردند اگر او را رها کنند، برایش شر میشود.
مخلصین عالم اینگونه هستند. البته این امتحانها را خدا برای هیچ کسی نیاورد. یک موقع خانمی یک چیزی میگوید، آقا سریع موضعگیری میکند و نعوذ بالله … بشکند دست مردی که روی زنش بلند شود، او مرد نیست، نامرد است.
مخلصین عالم شرشان به هیچ کس نمیرسد، مواظب هستند. این را پیامبر دارند میفرمایند. این فرمایش حبیب خدا، خاتم انبیاء، محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) است. این حال مخلصین عالم است. اگر بخواهیم این حال را پیدا کنیم، باید از گناه و همه بدیها دور بشویم.
اگر خواستیم به خدا نزدیک شویم راهش فقط اخلاص است.
✿♪♪نرم افزار دینی پلیر✿♪♪اولین پلیر مذهبی با 9000 صوت طبقه بندی شده✿♪♪
پیوند: http://www.askdin.com/thread44148.html
سلام
عرض ادب و احترام
چهارمین به روز رسانی نرم افزار دینی پلیر با 1000 صوت مداحی محرم93
با اجرای این فایل که فقط 700 کيلو بایت حجم دارد
1000 فایل مداحی محرم 93 در قسمت مداحی پلیر اضافه خواهد شد.
در صورتيکه تا کنون نرم افزار ديني پلير را نصب نکرده ايد از اينجا دريافت کنيد.
و برای دریافت چهارمین به روز رسانی اینجا کلیک کنید.
چگونه بادخالت های خانواده همسرم کنار بیام؟؟!!
پیوند: http://www.askdin.com/thread37694.html
سوال: سلام
من یک سال و نیم هست که ازدواج کردم و هنوز نامزد هستم. تو این مدت تنها خاطره ی من دعوا و قهر و دخالت های خانواده ی همسرم بوده.
تا جاییکه قصاص قبل از جنایت می کنن و مدام به همسرم تلقین میکنن که مثلا فردا منت وسایل هاشو میذاره یا میخواد با ما قطع رابطه بکنه… یا خانوادش دخالت میکنن..اما خدا شاهده که خانواده ی من تو هیچ یک از دعوا های ما دخالت نکردن و به روشون نیاوردن و همیشه با هر بهانه ای بهشون خدمت کردن یا مهمونی دادن اما اونا ازشون تو اتاق کوچیک خونه شون پذیرایی کردن…بماند.
هروقت من با همسرم یا تلفنی با مادرم حرف میزنم گوششونو تیز میکنن و گاها میپرن وسط حرفم که تو چرا این حرف و زدی؟!
پدر شوهرم یه مرد ساده و زود باوریه و کل اعضای خانوادش کلا اهل غیبت و پشت سر دیگران حرف زدن هستن و خودشونو علامه میدونن.
هر اتفاقی که بین من و همسرم می افته یا هر حرفی که خانوادم میزنن همسرم میره به خانوادش میگه و از من بد گویی میکنه. من یه خواهر شوهر هم دارم که هم سنمه و حسادت ها ی زیرکانشو دیدم و دلیل اصلی دخالت ها همونه و حسادت هاش.
هروقت با همسرم دعوام میشه فورا شوهرم قهر میکنه و فرداش پدرش به پدرم و خودم زنگ میزنه که چرا پسر منو اذیت میکنین و … و آخرشم خودشون معذرت خواهی میکنن. به همسرم میگن باهاش بساز.
با این حال من همیشه ببه اونا و فامیلشون احترام گذاشتم و رفتارای جدی و سردش همسرم با خوانوادمو تحمل کردم و هربار بهانه آوردم که خسته است . مثلا یه روز میگه که فلان کارو برات میکنم اما تا فردا میشه انکار و فحش که من چرا باید بکنم. وقتای خوشیشو با خونوادش میگذرونه و هرچی
با این حال روز اول عید یه اتفاق بد افتاد و من به خاطر رفتارای شوهرم و خانوادش که جواب سلاممو هم نمیدادن خودمو گرفته بودم همین که رفتم خونشون پدر شوهرم هرچی از دهنش در میومد گفت و شوهرم هم جلوم حرفا رو به نفع خودش عوض کرد و شروع کرد که با من اینجوری رفتار میکنه و بد من و گفت. تا اومدم دفاع کنم جلوی همشون دست روم بلند کرد و خواهر شوهرم همشوم هرچی میتونستن گفتن شوهرمم رفت یه گوشه ای توجه نکرد…چیکار کنم؟
پاسخ:بسمه تعالی
با تقدیم سلام و تحیت و نیز عرض خوش آمد محضر جنابعالی
بر مبنای توضیحات ارائه شده فوق و نیز پیام خصوصی جنابعالی، لطفا به نکات زیر توجه بفرمایید:
_ بخشی از اختلافات پیش آمده ناشی از طولانی شدن دوره عقد شماست چرا که طولانی شدن این دوره به سبب بروز تعارضهای متعدد، آسیب زا خواهد بود.
_ نزاع و دعوا میان شما و همسرتان، با این فرض که شما با ایشان و خانواده شان کنار می آیید در بسیاری از موارد قابل توجیه و جمع نیست. یعنی نمی توان پذیرفت که دعوای میان شما با کوتاه آمدن شما استمرار بیابد.
_ رفتارهای همسر شما بیانگر رشد نایافتگی و عدم استقلال ایشان است، برطرف شدن چنین خصوصیاتی مستلزم پدیرش و مراجعه به روانشناس است، در غیر اینصورت تداوم چنین وضعیتی دور از انتظار نیست، هرچند که تغییر رفتار ایشان بر اثر تجربه و مهارت آموزی نیز ممکن است.
_ برخورد قهری ایشان و خانواده شان علاوه بر اینکه متاثر از وضعیت فرهنگی و شخصیتی آنهاست، با منفعلانه برخورد کردن جنابعالی نیز بی ارتباط نیست. لذا لازم است در بیان احساسات و توقعات خود قدری جسورتر باشید.
_ از اینکه بیان کرده اید مورد ضرب و شتم قرار گرفته اید، واقعا متاسفم. در این خصوص توصیه اکید می شود که با تنظیم رفتار خود، اجازه تکرار چنین رفتاری را ندهید. با کنار گذاشتن ترس و محافظه کاری، در ابتدا به صورت ملایم و دوستانه علت برخوردهای فیزیکی وی را جویا شوید، به او گوشزد کنید که نیازمند حمایت و توجه او هستید. در صورتی که ملاطفت شما کارگر نبود، قاطعانه از وی بخواهید که از این رفتار خود دست بردارد. به او بگویید که حق کتک زدن شما را ندارد و اجازه چنین کاری را به وی نخواهید داد. اگر اتمام حجت شما بی نتیجه بود در صورت تکرار این رفتار مانند خود او برخورد کنید و تسلیم نشوید. بدانید که بخشی از علت تکرارپدیری کتک کاری شما، به عملکرد ضعیف و انفعالی شما مربوط است. پس از خود ضعف نشان ندهید.
_ مادامیکه بخشی از رفتارهای ایشان اصلاح نشده و بزن بهادری را کنار نگذاشته باشند، ازدواج شما به مصلحت نیست.
_ با توصیفات مطرح شده مراجعه حضوری شما به اتفاق همسرتان به یک مشاور خانواده ضرورت دارد.
برای شما عزت و سلامتی را مسئلت دارم.
و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین
شهادت امام هادی علیه السلام در ماه ربیع الثانی یا جمادی الاول !!!
پیوند: http://www.askdin.com/thread46606.html#post635773
سوال: با سلام و خسته نباشید
جایی شنیده بودم که حضرت امام هادی در ماه ربیع الثانی یا جمادی از دنیا رفته است. فکر می کنم 26یا 27ماه را گفته بودن. در این باره مطلب خاصی دارید؟ تحقیقی شده است
خیلی ممنونم
پاسخ: با سلام
منابع فریقین در تاریخ شهادت امام هادی علیه السلام اختلاف فراوان دارند
منابع اهل سنت
تاریخ شهادت امام هادى را روز دوشنبه، 25 جمادى الآخر و در چهل سالگى ( تاریخ طبری ج 5 ص 426) و برخى روز دوشنبه 26 جمادى الآخر یا 4 جمادى الآخر ( صفدی وفیات الاعیان ج 3 ص 273) و برخی روز چهارشنبه 27 جمادى الآخر( تاریخ یعقوبی ج 2 ص 503) و برخى 3 رجب( صفدی وفیات الاعیان ج 3 ص 273) میدانند.
منابع شیعه
شهادت آن حضرت در سال 254 قمری در روز دو شنبه سوم رجب ( الارشاد، پیشین، ص439. طبرسی، اعلام الوری، همان، ص355. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی ص567) یا بیست و ششم جمادی الثانی میدانند. همچنین برخی شهادت حضرت را در ماه جمادی الثانی یا 27 رجب نیز ذکر کردهاند. (عقیقی بخشایشی، زندگانی پیشوای دهم امام هادی(ع)، پیشین، ص90 و 112 به نقل از قندوزی، شیخ سلیمان بلخی، نیابیع المودة، ج3، ص14)
بنابراین تاریخ شهادت آن امام مظلوم اختلافی است.
معاد جسمانی یا برزخ جسمانی؟
پیوند: http://www.askdin.com/thread45281-4.html#post637646
پرسش: معروف است كه ملاصدرا(ره) معاد جسماني را ثابت كرده..اما آنچه كه از مباني ايشان بدست مي آيد برزخ جسماني است نه معاد جسماني! چرا كه قيامت كبري از نظر ايشان وارد شدن به عالم عقلي و تجرد تام است(يعني محو آثار جسمانيِ برزخي)
پاسخ:
در مورد معاد شناسی صدرا، توجه به چند نکته لازم است.
نکته اول: بر اساس نظر صدرا و برخلاف فلاسفه مشائی، معاد انسان و حشر او به صورت جسمانی است. البته با توجه به خصوصیت غیر مادی عالم برزخ وقیامت، جسمی که در آنجا از نظر فلسفی اثبات میشود، جسم مثالی است نه جسم مادی و عنصری.
نکته دوم: در مسیر تحول و تکامل انسان، برخی انسانها سیر صعودی را طی کرده و به مراحل والاتری از وجود میرسند. از مرتبه جسم مادی که ضعیف ترین مرتبه وجودی در سلسله طولی است و جسم مثالی که مرتبه میانی است، به مرتبه عقلی میرسند.
نکته سوم: نفس، جوهری است که ذاتا بی نیاز به جسم ولی در مقام فعل، نیازمند به مرکب جسمانی است. به این معنا که اگر این تعلق به جسم وجودنداشته باشد، نفس، نفسانیت خود را از دست میدهد و جوهری دیگری میشود. در حالیکه این به معنای انقلاب در ذات است و انقلاب محال است.
نکته چهارم: قیامت دارای چند مرتبه است. قیامت صغری، وسطی، کبری و عظمی. ذکر این نکته ضروری است که تمام نفوس به این مرتبه نمیرسند و این مراحل بر اساس قرب و قابلیتهایی است که نفوس در دنیا کسب کرده اند و بر همان اساس به مراحل بالاتر میرسند.
مرتبه اول، قیامت صغرا است که با مرگ انسان شروع میشود. این مرحله، با جدا شدن نفس از بدن مادی و از دست دادن آن و رسیدن به مرتبه عالم خیال برپا میشود.
مرتبه دوم، قیامت وسطی است با حرکت صعودی نفس از مرتبه خیالی و مثالی خارج و با جدا شدن از مشخصات مثالی، وارد عالم مجردات میشود. در این مرتبه، عقل به تجرد عقلی خود رسیده است و به سکون درآمده است.(1)
مرتبه سوم، قیامت کبرا است که نفس به فطرت و خلقت اولیه خود باز میگردد. در این مرتبه، نفس به مقام عندیت نزد ذات الهی رسیده است.(2)
مرتبه چهارم، قیامت عظمی است. در این مرتبه، انسان به فنای کامل فی الله میرسد و این مقام، مقام انسان کامل و مرتبه حقیقت محمدیه است.(3)
تمام انسانهایی که از دنیا میروند، مرتبه اول را طی میکنند و همگی قیامت صغرا دارند. برخی پای به مراتب بالاتر میگذارند و برخی دیگر، صرفا در همان بدن مثالی خود باقی میمانند و به همان صورت محشور میشوند. این افراد توان بالاتر رفتن را ندارند و مرتبه وجودی آنها در همان حد مثالی باقی میماند و بهشت اینها، همان بهشت جسمانی است که چشمه و درختان و حور و غلمان دارد. اما برخی که ملکات بیشتری دارند، با سیر وجودی از مرتبه مثالی بالاتر میروند و حتی میتوانند به مقام فنای فی الله برسند که مخصوص اوحدی از اولیاء الله است.
نکته پنجم: در سیر صعودی نفس انسان، چهار مرحله وجوددارد که در کلام صدرا به چهار قیامت نامبردار شده است. هر یک زا این مراحل، یک مرتبه از سیر نفس را نشان میدهد. از قیامت صغری که وجود نفس با بدن مثالی است تا مرتبه ای که هیچ دوئیتی باقی نمیماند و وحدت ایجاد میشود بین ذات نفس با ذات الهی.
نکته ششم: در هیچ یک از این مراتب، نفس انسان بدن خود را از دست نمیدهد و بدون بدن نمیتواند باشد. وقتی که هنوز نفس ناطقه است، همراه با بدن است و وقتی که نفس عاقله میشود نیز بدن دارد و نیاز به مرکب. البته این مرکب، همان بدن مثالی است نه بدن عقلی این بدن، همانطور که بدن برای نفس مجرد مثالی است، با یک واسطه بدن برای نفس عاقله هست.(4)
با توجه به این نکات، انسانی که وارد صحرای محشر میشود، به نظر صدرا همراه با بدن مثالی است. اما همراه با این بدن، در برخی انسانها همان نفس ناطقه است که نتوانسته است به مرتبه عقلی دست یابد و در برخی دیگر نفس عاقله است و به مرتبه عقلی راه یافته است.
اما همه این انسانها در هر مرتبه ای که باشند، بدن مثالی خودرا از دست نخواهند داد و دیگر نفس نیستند بلکه تبدیل به عقل میشوند. در حالیکه این انقلاب است و انقلاب ذات محال است. منتها تفاوت کار در اینجاست که گرچه کسی که به مرتبه عقلانی نفس رسیده است، میتواند با بدن مثالی خود از نعمتهای جسمانی استفاده کند، ولی توجهی به آنها ندارد و آنقدر در نعمتها و لذتهای روحانی غرق میشود که توجهی به جسمانیات مانند حور و میوه و تخت و … ندارد. نه اینکه نمیتواند از اینها استفاده کند، خیر، میتواند ولی توجهی به آنها ندارد. (5) بنابراین، معادی که اینگونه افراد دارند، هم روحانی در عالیترین مرتبه اش است و هم جسمانی. اما برخی دیگر(که غالب افرادرا شامل میشود) فقط معاد جسمانی دارند، آن هم جسم مثالی.
در این مسئله،اشاره ای به این نشده است که انسانها و همینطور سایر موجودات مادی، مادیت خود را از دست میدهند و تبدیل به مجرد محض میشوند. بلکه با استفاده از وحدت وجود، بیان میکند که چگونه اموری که متغایر با یکدیگر هستند، با یکدیگر وحدت می یابند و تباینی بین آنها برقرار نیست. برای تقریب به ذهن، او مسئله وحدت نفس با قوایش را مثال میزند. همانطور که قوای نفس با یکدیگر متغایر هستند و جای هر یک در بدن با دیگری فرق دارد و آثار آنها نیز همینطور است، ولی با این وجود، در نفس قرار میگیرند و در آن پخش شده و مندَک و مندَمِج در آن میشوند.(6)
ـــــــــــــــــــــــــ
1. تفسیر سوره های طارق، اعلی و زلزال، ص271(ملاصدرا، ترجمه و تصحیح محمد خواجوی، مولی، 1363)
2. اسرار الایات، ص961(ملاصدرا، تحقیق محمد موسوی، تهران، حکمت، 1358)
3. مفاتیح الغیب، ص536(ملاصدرا، تهران، انجمن حکمت و فلسفه، 1363)
4. برای مطالعه بیشتر در مورد بدن مثالی وعقلی ر.ک: درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ج3، فصل 19(عبدالرسول عبودیت، قم، موسسه امام خمینی و انتشارات سمت، 1391ش)
5.در این رابطه ر.ک: کشف الاسرار، امام خمینی، ص36
6. ر.ک: شواهد الربوبیه، ص376-377(ملاصدرا، تصحیح سید جلال الدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، 1388، چاپ پنجم)