معارف دین

حوزه علمیه معصومیه سلام الله علیها
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

راهههای جلوگیری از اتلاف عمر

19 تیر 1393 توسط سایه خورشید

 1 نظر

آیا با تهذیب نفس، انسان از اغوای شیطان ایمن شده ؟

08 اسفند 1392 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread29729-2.html#post417646

 

آیا با تهذیب نفس، انسان از اغوای شیطان ایمن شده و مثلا با دیدن زن نامحرم تحریک نمی شود؟

 


نفس ولو اینکه تهذیب شده باشد هرگز از دام و وساوس شیطانی ایمن نیست و همواره باید مراقب بود که انسان اسیر شهوات نگردد. در حقیقت تا هنگامی که انسان در دنیا زندگی میکند هیچ تضمینی از خطانکردن برای او وجود ندارد و با حضور و مراقبت تام باید خود را از این رهزنیهای شیطانی حفظ نماییم.

 نظر دهید »

قمه زنی حقیقتی مظلوم!!! 4

17 آذر 1392 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread9321.html

… ادامه

عجيب است كه اينها رفتار زنان داغدار را دليل جواز مى‌دانند، اما به رفتار امام على بن الحسين كه در لحظه لحظه عاشورا حضور داشت، تمسك نمى‌كنند. در مورد ايشان هيچ يك از اين مسائل نقل نشده است، در روايات بسيارى به گريه كردن و عزادارى ايشان اشاره شده است، گاه ايشان به صحرا مى‌رفتند و سرشان را روى سنگى مى‌گذاشتند و ساعت ها گريه مى‌كردند و سنگ را با اشك خود خيس مى‌كردند، اما در يك روايت هم نيامده است كه ايشان لطم بكنند و به سر و صورت بزنند.

برخى مى‌گويند. امام سجاد (ع) در كنار زنان حرم بود، اگر كار آنها اشتباه بود، آنان را نهى مى‌كرد! به راستى در آن لحظات آشوب و اضطراب سهمگين از امام كه رنجور و در گوشه‌اى افتاده بود كه كانون چه انتظارى مى‌توان داشت؟ علاوه بر اين كه اساسا رفتار زنان حرم در آن شرايط رفتار بدى نبود تا امام از آن جلوگيرى كن.د‌

امام معصوم و پاره كردن لباس

‌
يكى از بهترين ادله‌اى كه مى‌تواند دليل حليت رفتارهاى نامتعارف در عزداراى باشد، رواياتى است كه دلالت مى‌كند كه امام حسن عسكرى (ع) در عزاى پدر بزرگوارشان لباس خود را از پشت و جلو پاره كردند:

محَمَّدُ بنُ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ قَالَ لَمَّا قُبِضَ عَلِيُّ بنُ مُحَمَّدٍ العَسكَرِيُّ (ع) رُئِيَ الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ (ع) وَ قَدخَرَجَ مِنَ الدَّارِ وَ قَد شُقَّ قَمِيصُهُ عَن خَلفٍ وَ قُدَّامٍ «1».

زمانى كه على بن محمد (ع) وفات كرد، امام حسن عسكرى (ع) ديده شد كه از خانه خارج مى‌شود در حالى كه پيراهنش از جلو و عقب پاره شده بود.

عَلِيُّ بنُ عِيسَى فِي كِتَابِ كَشفِ الغُمَّةِ نَقلًا مِن كِتَابِ الدَّلَائِلِ لِعَبدِ اللّٰه بنِ جَعفَرٍ الحِميَرِيِّ عَن أَبِى هَاشِمٍ الجَعفَرِيِّ قَالَ:
خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ (ع) فِي جَنَازَةِ أَبِي الحَسَنِ (ع) وَ قَمِيصُهُ مَشقُوقٌ فَكَتَبَ إِلَيهِ ابنُ عَونٍ: مَن رَأَيتَ أَو بَلَغَكَ مِنَ الائِمَّةِ شَقَّ قَمِيصَهُ فِى مِثلِ هَذَا؟! فَكَتَبَ إِلَيهِ أَبُو مُحَمَّدٍ (ع): يَا أَحمَقُ وَ مَا يُدرِيكَ مَا هَذَا؟! قَد شَقَّ مُوسَى عَلَى هَارُونَ «2»؛

ابى هاشم جعفرى نقل مى‌كند كه امام حسن عسكرى در حالى براى تشييع جنازه پدرش از خانه خارج شد كه پيراهنش شكافته شده بود. ابن عون به امام نامه نوشت كه چه كسى را ديدى و يا از چه كسى شنيدى كه ائمه قبل از تو لباسشان را پاره كرده باشند. امام در مقابل اين گستاخى در پاسخ نوشتند: اى احمق تو چه مى‌دانى كه اين چيست! موسى در عزاى هارون لباس خود را شكاف داده بود.

در صورتى كه ساير روايات را ملاحظه نماييم. خواهيم يافت كه اين عمل يعنى پاره كردن لباس در عزا نه تنها در مورد امام (ع) بلكه در مورد ديگران نيز جايز است و تنها برخى از موارد خاص آن استثناء شده است.

و ذَكَرَ أَحمَدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ دَاوُدَ القُمِّيُّ فِي نَوَادِرِهِ، قَالَ رَوَى مُحَمَّدُ بنُ عِيسَى عَن أَخِيهِ جَعفَرِ بنِ عِيسَى عَن خَالِدِ بنِ سَدِير، أَخِى حَنَانِ بنِ سَدِير، قَالَ سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللّٰه (ع) عَن رَجُلٍ شَقَّ ثَوبَهُ عَلَى أَبِيهِ أَو عَلَى أُمِّهِ أَو عَلَى أَخِيهِ أَو عَلَى قَرِيبٍ لَهُ، فَقَالَ: لَا بَأسَ بِشَقِّ الجُيُوبِ قَد شَقَّ مُوسَى بنُ عِمرَانَ جيبه عَلَى أَخِيهِ هَارُونَ وَ لَا‌ يَشُقَّ الوَالِدُ عَلَى وَلَدِهِ وَ لَا زَوجٌ عَلَى امرَأَتِهِ وَ تَشُقُّ المَرأَةُ عَلَى زَوجِهَا وَ إِذَا شَقَّ زَوجٌ عَلَى امرَأَتِهِ أَو وَالِدٌ عَلَى وَلَدِهِ فَكَفَّارَتُهُ حِنثُ يَمِين، وَ لَا صَلَاةَ لَهُمَا حَتَّى يُكَفِّرَا وَ يَتُوبَا مِن ذَلِكَ وَ إِذَا خَدَشَتِ المَرأَةُ وَجهَهَا أَوجَزَّت شَعرَهَا أَو نَتَفَتهُ فَفِى جَزِّ الشَّعرِ عِتقُ رَقَبَة أَو صِيَامُ شَهرَينِ مُتَتَابِعَينِ أَو إِطعَامُ سِتِّينَ مِسكِيناً وَ فِى الخَدش إِذَا دَمِيَت وَ فِى النَّتفِ كَفَّارَةُ حِنثِ يَمِينٍ وَ لَا شَي‌ءَ فِي اللَّطمِ عَلَى الخُدُودِ سِوَى الِاستِغفَارِ وَ التَّوبَةِ …؛ «3»

‌
ابن سدير نقل مى‌كند كه از امام صادق (ع) در مورد مردى سؤال كردم كه لباسش را براى‌پدر و يا مادر و يا برادرش و يا يكى از نزديكانش پاره كرده است. آيا اين عمل او مجاز است؟ امام فرمودند: پاره كردن لباس اشكالى ندارد، موسى براى هارون پيراهن پاره كرد. البته پدر براى فرزند و مرد براى زنش نمى‌تواند پيراهن پاره كند. اما زن مى‌تواند در عزاى شوهرش لباسش را پاره كند و اگر پدر در مرگ فرزندش و مرد در مرگ همسرش چنين كرد كفاره آن كفاره شكستن قسم است و نماز اين دو مادامى‌كه كفاره را نداده باشند، پذيرفته نيست.

زمانى كه زن به صورت خود چنگ بزند و يا موهايش را ببرد و يا بكند در اين صورت براى بريدن مو بايد غلامى‌را آزاد كند، يا دو ماه پشت سر هم روزه بگيرد و يا شصت فقير را غذا بدهد. در صورتى كه صورتش را خراش بدهد و خون خارج شود و همين طور در كندن مو كفاره شكستن قسم است. اما اگر كسى لطم كند، بايد استغفار كند، اما كفاره‌اى ندارد.

بنابراين معلوم مى‌شود. كه اين مسئله اختصاص به معصوم ندارد و در موارد ذكر شده فقط پاره كردن پيراهن اشكال ندارد، اين مسئله تعبدى است و نمى‌توان آن را به موارد ديگر سرايت داد. كه خدش، لطم، كندن مو مطلقاً حرام است و حتى در برخى از موارد موجب‌ كفاره نيز مى‌شود. اكثر فقها به اين روايت فتوا داده‌اند.


ادامه دارد ….


پی نوشت:

(1). وسائل‌الشيعه، ج 3، ص 274، باب كراهة الصياح على الميّت،ح 4
(2). همان، ح 5.
(3). وسائل‌الشيعة، ج 3، ص 402، باب كفارة شقّ الثوب على الميت؛ عوالي اللآلي، ص 409، ج 3، باب الإيلاء؛ تهذيب‌الأحكام، ج 8، ص 325، باب الكفارات، ح 23، با اندكى اختلاف در الفاظ.

 نظر دهید »

قمه زنی حقیقتی مظلوم!!! 3

16 آذر 1392 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread9321.html

…ادامه

اين روايت از جهاتى با تمام روايات سابق تمايز دارد، زيرا در مورد سوگوارى براى حساس‌ترين شخصيت‌ها وارد شده است.
به نظر مى‌رسد كه اين روايت و روايت چهارم جواب كاملى است براى همه شبهاتى كه در اين باب مطرح مى‌شود و روشن مى‌كند كه حتى در عزاى امام حسين (ع) نيز نبايد اعمال منافى با متانت انجام داد و صرف اينكه زنان حاضر در كربلا، اقدام به لطم و امثال آن كرده‌اند، دليل بر جواز نمى‌شود؛ زيرا اين عمل نتيجه شرايط بسيار دشوارى بوده است كه بر آنها تحميل شده بود و آنها نيز طبق طبيعت زنانه خودشان بى تابى كرده‌اند. در اين روايت، امام حسين (ع) خواهرش را قسم مى‌دهد و از او مى‌خواهد كه قسمش را نشكند و به آن عمل كند. از او مى‌خواهد كه گريبان پاره نكند، به سر و صورت خود نزند، صدايش را بلند نكند و صبور باشد.

با اين بيان روشن مى‌شود كه مقتضاى حكم اوّليه در مورد قمه زنى و هر نوع عمل نامتعارف در عزادارى ها حرمت است. با اين حال به جهت اينكه برخى از علما ادله‌اى را در تأييد و تأكيد استحباب قمه زنى و لطم و ساير مصاديق خودزنى ارائه كرده‌اند «1»، لازم است به نقد و بررسى آنها بنشينيم.

بخش سوم: رواياتى كه دلالت بر جواز مى‌كنند.

سر شكستن حضرت زينب- سلام اللّٰه عليها-

هنگامى كه كاروان اسرا را به كوفه وارد كردند، مردم كوفه به تماشا آمده بودند و زنانشان گريه مى‌كردند، امّ كلثوم سر از محمل بيرون آورد و به ايشان فرمود: بس كنيد اهل كوفه! مردانتان ما را مى‌كشند و زنانتان بر ما مى‌گريند! داور ما و شما خداوند در روز قيامت باشد. در اين هنگام، ناگهان سرهاى شهدا و پيشا پيش آنها سرمبارك سيد الشهداء را كه بر نيزه كرده بودند، وارد كردند، ناگاه چشم حضرت زينب (س) به سر بريده برادرش افتاد كه بر نيزه بود و نيزه دار آن را به راست و چپ حركت مى‌داد، حضرت زينب (س) كه اين صحنه را ديد، سرش را به جلوى محمل كوبيدند و خون از زير موهايش جارى شد، بعد پارچه‌اى را روى آن گذاشته و اين اشعار را در رثاى برادر زمزمه كرد:
اى هلال من زمانى كه تو كامل شدى‌
خسوفى رخ داد و تو به تدريج غروب كردى.
اى پاره دلم هيچ گاه گمان نمى‌كردم‌
اين سرنوشت براى تو رقم خورده باشد.
اى برادرم با فاطمه كوچكت سخن بگو‌
چرا كه قلب كوچكش نزديك است ذوب شود …. «2»

‌
همان طور كه گذشت، حضرات معصومين از چنين اعمالى نهى كرده بودند. اما سؤالى كه در اينجا مطرح است اين است كه اگر امام حسين (ع) خواهرشان را قسم دادند و حتى تذكر دادند كه مبادا شيطان را بر خود چيره سازى، با اين فرض چرا حضرت زينب- سلام اللّٰه عليها اقدام به لطم وپريشان كردن مو و شكستن سر خود كردند، آيا تذكر امام حسين در شب عاشورا را فراموش كرد؟ به يقين حضرت زينب (س) از اولياى خاصّ خدا بودند و از علم لدنّى بى بهره نبوده‌اند، از اين رو ممكن نيست بر خلاف تذكر امام (ع) چنين اعمالى‌ را مرتكب شده باشند. پس بايد در تفسير روايات بيشتر دقت كرد تا روشن شود كه ميان اين روايات و روايات بخش قبلى هيچ نوع معارضه‌اى وجود ندارد و اين روايات بر جواز اين اعمال دلالت نمى‌كند‌.

. اوّلًا، نقل حوادث عاشورا توسط امام معصوم (ع) در زيارت ناحيه مقدسه دليل بر تأييد آن حوادث نيست، امام در حال مرثيه سرايى است و مى‌خواهد اوج مظلوميت سيد الشهداء را بيان كند، نه اين كه حكم فقهى كيفيت عزادارى زنان حرم را بگويد‌.

. ثانياً، عملكرد زنان شهدا حجت شرعى نيست، خصوصاً در فضاى آشفته‌اى كه در آن لحظات پيش آمده بود. همزمان با به زمين افتادن امام (ع) لشكر كوفه به خيمه ها حمله كردند و خيمه ها را به آتش كشيدند روسرى را از سر زنان كشيدند و زنان را مى‌زدند، بعضى از ايشان با سر و پاهاى برهنه به هر سو مى‌دويدند. كار به جايى رسيده بود كه حتى برخى از افراد غيور در لشكر عمر سعد نتوانستند آن وضع را تحمل كنند و از آن ممانعت كردند. آيا مى‌توان در آن فضاى تيره و آشفته شما از عملكرد زنان حرم حكم شرعى استنباط كرد؟ آنان در مقام اضطرار بودند، تمام فشار دنيا در يك لحظه به قلب ايشان وارد شده بود، تصور كنيد زنان بى دفاعى را كه همه عزيزانشان در يك نيمه روز كشته شدند و اينك خود مورد هجوم لشكر قرار گرفته و در معرض اسارت سرنوشتى، نامعلوم بودند. اگر فقيهى بخواهد از اين صحنه حكم شرعى استنباط كند نهايتاً حكم استنباط شده مختص چنان وضع و حالى خواهد بود، يعنى كه اگر كسى در چنان وضعى قرار گرفت مى‌تواند همان كارها را انجام دهد، اما نمى‌توان عملكرد او را مجوزى براى انجام همان كارها در وضعيت طبيعى و عادى قرار داد.
از اين رو علما نيز در چنين وضعيت هاى بحرانى اين طور نماز خواندن را مجاز دانستند‌.

. ثالثا، دليلى وجود ندارد كه نشان دهد حضرت زينب سلام اللّٰه عليها نيز مانند بقيه زنها به سر و صورت خود زده باشد، در مقاتل نيز ننوشته‌اند كه شخص حضرت زينب چنين كارى كرده باشد. بلكه در زيارت ناحيه و در مقاتل به صورت كلى آمده است. كه زنان حرم اين كار را كردند.

رابعاً، در مورد اخير كه آن حضرت سرشان را به محمل زدند و سرشان شكست، بايد گفت: آن حضرت در آن وضعيت بحرانى كه براى اولين بار سر برادرش را بر روى نيزه‌ها ديد سر خود را به محمل زد و اين حاكى از شدت تأثر و اندوه آن حضرت است و هيچ معلوم نيست كه ايشان به قصد سر شكستن اين كار را كرده باشند، حتى اگر چنين عملى را هم به قصد انجام داده باشند، دليلى بر جواز از اين كار در شرايط عادى نيست، بلكه تنها مى‌توان در شرايط مشابه آن را تجويز كرد.

مويد اين مطلب آن است كه نه در مورد حضرت زينب و نه در مورد ساير زنان حرم نقل نشده كه هميشه در سالگرد عاشورا موهايشان را پريشان كرده و به سر و صورت خود مى‌زدند.


ادامه دارد ….

پی نوشت:

(1). در طى ماه هاى اخير از سوى برخى از افراد معلوم الحال حكم رهبرى درباره تحريم و ممانعت از قمه زنى، مورد خدشه قرار گرفت. در يكى از شهرستانها مطالبى در دو سى دى تحت عنوان «قمه زنى حقيقت مظلوم» تهيه شده و ادله مختلفى درباره استحباب و بلكه وجوب آن اقامه شده است. در اين برنامه از نظرات عده‌اى از علما استفاده شده و تلاش فراوانى صورت گرفته تا قمه زنى به عنوان عملى شرعى و مستند به روايات نشان داده شود. در اين مقاله نگارنده بر آن است تا ادله فقهى مورد استناد اين ديدگاه را مورد بحث و بررسى قرار دهد.
(2). بحارالأنوار، ج 45، ص 115.

 نظر دهید »

قمه زنی حقیقتی مظلوم!!! 2

15 آذر 1392 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread9321.html

… ادامه

بخش دوم: رواياتى كه از اعمال نا متعارف نهى كرده‌اند.

آنچه كه اسلام را از ساير مكاتب متمايز مى‌سازد، اعتدال آن در همه عرصه هاى زندگى است. دين ما با عواطف و احساسات مبارزه نكرده است، بلكه آن را به عنوان بخشى از وجود انسان پذيرفته است.

خداوند متعال در آيات بسيارى گرفتارى ها و مصيبت‌هاى مختلف را به عنوان بخشى از زندگى انسان معرفى مى‌كند و به او متذكر مى‌شود كه در ميان سختى ها آفريده شده است (لقد خلقنا الإنسان في كبد) ياد آورى مى‌كند كه :
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوٰالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرٰاتِ وَ بَشِّرِ الصّٰابِرِينَ الَّذِينَ إِذٰا أَصٰابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قٰالُوا إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ أُولٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوٰاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولٰئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ؛ «1»

‌
قطعاً همه شما را با ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ثمرات، آزمايش مى‌كنيم و بشارت ده به بردباران! آنها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مى‌رسد، مى‌گويند: ما از آنِ خداييم و به سوى او بازمى‌گرديم. بر اينها باد درود و رحمت پروردگارشان و آنها هستند هدايت‌يافتگان.

در اين آيه بى هيچ پرده پوشى به طبيعى بودن گرفتارى هاى دنيا اعم از ترس و گرسنگى و ضرر و زيان مالى و جانى و امثال آن تصريح شده است و صابران در اين بلايا ستوده شده‌اند.

علاوه بر آنچه ذكر شد، روايات فراوانى وارد شده است كه از زياده روى در سوگوارى نهى كرده است. در اين بخش برخى از آنها را ذكر مى‌كنيم و علاقه مندان را به مطالعه منابع روايى ارجاع مى‌دهيم:

1. عَنِ ابنِ مَسعُود، قَالَ قَالَ رَسُولُ اللّٰه (ص): لَيسَ مِنَّا مَن ضَرَبَ الخُدُودَ وَ شَقَّ الجُيُوبَ؛ «2»‌
رسول خدا (ص) فرمود: كسى كه بر گونه هايش بزند و يقه اش را پاره كند از ما نيست.

……

4. إِنَّ رَسُولَ اللّٰه (ص) قَالَ لِفَاطِمَةَ (ع): إِذَا أَنَا مِتُّ فَلَا تَخمِشِي عَلَيَّ وَجهاً وَ لَا تُرخِي عَلَيَّ شَعراً وَ لَا تُنَادِي بِالوَيلِ وَ لَا تُقِيمِنَّ عَلَيَّ نَائِحَةً …؛ «3»‌
رسول خدا به فاطمه- عليها سلام- فرمودند: زمانى كه من وفات كردم، به صورتت چنگ مزن و موهايت را پريشان مكن و صدايت را به واويلا گفتن بلند مكن و بر من نوحه مخوان.

در اين روايت از زياده روى در عزادارى در مورد بهترين بندگان خدا نيز نهى شده است. ايشان با اينكه مى‌دانستند كه مصيبتشان بر دخترشان فاطمه (س) بسيار گران است، با اين حال آن حضرت را از اعمالى كه در عصر جاهليت مرسوم بوده است، نهى‌كردند و از ايشان خواستند تا مراعات متانت را حتى در مرگ پدرى چون رسول خدا- صلوات اللّٰه عليه و آله- بنمايد.

…….

6. قَالَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ (ع) إِنِّي جَالِسٌ فِي تِلكَ اللَّيلَةِ الَّتِي قُتِلَ أَبِي فِي صَبِيحَتِهَا وَ عِندِى عَمَّتِى زَينَبُ تُمَرِّضُنِى إِذِا اعتَزَلَ أَبِى فِى خِبَاءٍ لَهُ وَ عِندَهُ فُلَانٌ مَولَى أَبِى ذَرٍّ الغِفَارِيِّ وَ هُوَ يُعَالِجُ سَيفَهُ وَ يُصلِحُهُ وَ أَبِي يَقُولُ:
يَا دَهرُ أُفٍّ لَكَ مِن خَلِيلٍ كَم لَكَ بِالإِشرَاقِ وَ الأَصِيلِ‌
مِن صَاحِبٍ وَ طَالِبٍ قَتِيلٍ وَ الدَّهرُ لَا يَقنَعُ بِالبَدِيلِ‌
وَ إِنَّمَا الأَمرُ إِلَى الجَلِيلِ وَ كُلُّ حَيٍّ سَالِكٌ سَبِيلِي‌
فَأَعَادَهَا مَرَّتَينِ أَو ثَلَاثاً حَتَّى فَهِمتُهَا وَ عَلِمتُ مَا أَرَادَ فَخَنَقَتنِيَ العَبرَةُ، فَرَدَدتُهَا وَ لَزِمتُ السُّكُوتَ وَ عَلِمتُ أَنَّ البَلَاءَ قَد نَزَلَ، وَ أَمَّا عَمَّتِى فَلَمَّا سَمِعَت مَا سَمِعتُ وَ هِيَ امرَأَةٌ وَ مِن شَأنِ النِّسَاءِ الرِّقَّةُ وَ الجَزَعُ فَلَم‌تَملِك نَفسَهَا أَن وَثَبَت تَجُرُّ ثَوبَهَا وَ هِيَ حَاسِرَةٌ حَتَّى انتَهَت إِلَيهِ وَ قَالَت: وَا ثُكلاه لَيتَ المَوتَ أَعدَمَنِيَ الحَيَاةَ، اليَومَ مَاتَت أُمِّي فَاطِمَةُ وَ أَبِي عَلِيٌّ وَ أَخِيَ الحَسَنُ يَا خَلِيفَةَ المَاضِي وَ ثِمَالَ البَاقِي، فَنَظَرَ إِلَيهَا الحُسَينُ (ع) وَ قَالَ لَهَا: يَا أُختَه لَا يَذهَبَنَّ حِلمَكِ الشَّيطَانُ، وَ تَرَقرَقَت عَينَاهُ بِالدُّمُوعِ، وَ قَالَ: لَو تُرِكَ القَطَا [لَيلا] لَنَامَ. فَقَالَت: يَا وَيلَتَاه أَفَتَغتَصِبُ نَفسَكَ اغتِصَاباً؟ فَذَلِكَ أَقرَحُ لِقَلبِى وَ أَشَدُّ عَلَى نَفسِي، ثُمَّ لَطَمَت‌وَج هَهَا وَ هَوَت إِلَى جَيبِهَا وَ شَقَّتهُ وَ خَرَّت مَغشِيَّةً عَلَيهَا. فَقَامَ إِلَيهَا الحُسَينُ (ع) فَصَبَّ عَلَى وَجهِهَا المَاءَ وَ قَالَ لَهَا: يَا أُختَاه إتَّقي اللّٰه وَ تَعَزَّي بِعَزَاءِ اللّٰه وَ اعلَمِي أَنَّ أَهلَ الارضِ يَمُوتُونَ وَ أَهلَ السَّمَاءِ لَا يَبقَونَ، وَ أَنَ كُلَّ شَي‌ءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجهَ اللّٰه تَعَالَى الَّذِي خَلَقَ الخَلقَ بِقُدرَتِهِ وَ يَبعَثُ الخَلقَ وَ يَعُودُونَ وَ هُوَ فَردٌ وَحدَهُ وَ، أَبِى خَيرٌ مِنِّي، وَ أُمِّى خَيرٌ مِنِّي وَ أَخِى خَيرٌ مِنِّى وَ لِى وَ لِكُلِّ مُسلِمٍ بِرَسُولِ اللّٰه أُسوَةٌ، فَعَزَّاهَا بِهَذَا وَ نَحوِهِ وَ قَالَ لَهَا: يَا أُختَاه إِنِّى أَقسَمتُ عَلَيكِ فَأَبِرِّى قَسَمِى لَا تَشُقِّى عَلَيَّ جَيباً وَ لَا تَخمِشِى عَلَيَّ وَجهاً وَ لَا تَدّعَي عَلَيَّ بِالوَيلِ وَ الثُّبُورِ إِذَا أَنَا هَلَكتُ ثُمَّ جَاءَ بِهَا حَتَّى أَجلَسَهَا‌عِندِي. ثُمَّ خَرَجَ إِلَى أَصحَابِهِ … «4»؛

امام سجاد (ع) نقل مى‌كنند كه شب عاشورا، همان شبى كه پدرم در صبح آن به شهادت رسيدند من در خيمه بودم و عمه‌ام زينب از من پرستارى مى‌كرد. پدرم در خيمۀ خود نشسته بودند و غلام ابوذر هم شمشير ايشان را آماده مى‌كرد. در اين حال پدرم با خود اين شعر را مى‌خواند:
اى روزگار اف بر تو باد‌
چه طلوعها و غروبهايى بر تو شده است‌
و تو چقدر از همراهان و طالبانت را كشتى‌
آرى روزگار به كسى راضى نمى‌شود‌
و تمام امور به سوى خدا باز مى‌گردد‌
و هر زنده‌اى راه مرا خواهد پيمود‌
ايشان اين ابيات را دو يا سه بار خواندند، من با شنيدن آنها فهميدم كه مقصودشان چيست. چشمانم پر از اشك شد، اما جلوى خودم را گرفتم و يقين كردم كه بلا نازل شده است. اما عمه‌ام كه اين اشعار را شنيد، به اقتضاى طبيعت زنانه كه دل نازك و بى تابى دارند، نتوانست جلوى خودش را بگيرد و از جايش جهيد و در حالى كه سرش برهنه بود و لباس خودش را مى‌كشيد، به سوى خيمه برادرش كه در كنار خيمه ما بود، دويد. زمانى كه خدمت امام رسيد، عرض كرد: واويلا اى كاش مرگ من امروز فرا مى‌رسيد. مادرم فاطمه، پدرم على، برادرم حسن، همه مردند. اى يادگار گذشتگان من و اى بهترين ماندگان من. امام حسين (ع) به ايشان نگاه كرد و فرمود: خواهرم، مبادا شيطان بر تو چيره شود و بردبارى را از تو بگيرد. چشمان امام پر اشك شد و فرمود: خواهرم اگر مرغ صحرا رها مى‌شد، در لانه خود مى‌خوابيد. عمه‌ام گفت: آيا تو خودت را به گرفتارى مى‌اندازى؟! گرفتارى تو قلب مرا بيش از هر چيزى مجروح ساخته است و‌ تحمل آن از هر چيزى سخت تر است. اين را گفت و به صورتش زد. دستش را در گريبان كرده و يقه‌اش را پاره كرد و غش كرد و بر زمين افتاد. پدرم بلند شد و آب به صورت خواهرش زد و گفت: خواهر عزيزم از خدا بترس و در گرفتارى‌كه خدا برايمان پيش آورده است، صبور باش و بدان كه همه اهل زمين خواهند مرد و اهل آسمان نيز باقى نخواهند ماند. همه چيز غير از خدا از بين خواهد رفت. همان خدايى‌كه تمام مخلوقات را با قدرتش آفريد و آنها را برانگيخت و آنها دوباره به سوى او باز مى‌گردند و او تنهاست.
پدرم بهتر از من بود، مادرم بهتر از من بود، برادرم بهتر از من بود و براى من و براى هر مسلمانى رسول خدا سرمشق پسنديده‌اى است. امام با اين تعبيرات عمه‌ام را تسلى داد و گفت: خواهر تو را قسم مى‌دهم و از تو مى‌خواهم كه قسمم را ناديده نگيرى، زمانى كه من به شهادت رسيدم براى من گريبان چاك مكن، به صورتت چنگ مزن، صدايت را به واويلا بلند مكن. سپس عمه را آورد و در كنار من نشاند و خود به نزد اصحابش رفت ….


ادامه دارد ….


پی نوشت:

(1). بقره، آيۀ 155- 157.

(2). مسكّن‌الفؤاد و حبّ الأولاد، شهيد ثانى، ص 108 و 114، بحارالأنوار، ج 82، ص 93، باب 95 از ابواب التعزية و المأتم و آدابهما.
(3). وسائل‌الشيعة، ج 3، ص 273.
(4). بحارالأنوار، ج 45، ص 2.



 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

معارف دین

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • فقه و اصول
  • اخلاق و عرفان
  • کلام و اعتقادات
  • تفسیر و علوم قرآن
  • حدیث
  • مشاوره و روان شناسی
  • ولایت و فرهنگ پایداری
  • مناسبت ها
  • سخنرانی های حوزه
  • الهی نامه
  • تاریخ اسلام
  • پژوهش های طلاب حوزه علمیه معصومیه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • سایه خورشید
  • تماس