معارف دین

حوزه علمیه معصومیه سلام الله علیها
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

ما تنها برای محبت خلق شده ایم

18 بهمن 1393 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread19573-31.html#post638771

 

حکمت آفرینش

ما تنها برای محبت خلق شده ایم. خودش فرمود: همه چیز را در این عالم برای تو خلق کردم و تو را برای خودم آفریدم.

همه انبیا و اولیای خدا آمدند تا همین را به ما بفهمانند که تو مال اویی و تنها اوست که باید در دلت جای دهی.

این محبت کیمیایی است که وجود ما را به طلا تبدیل می کند و حقیقت الهی را در ذات ما پیاده می کند و اگر این محبت باشد مابقی وظایف نیز انجام خواهد شد.

مرحوم کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی / کتاب تندیس عشق

 


 نظر دهید »

داستانی زیبا از زندگی آیت الله سید احمد خوانساری

17 بهمن 1393 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread19573-31.html#post636186

 

 

بسمه تعالی

آیت‌الله العظمی آسید احمد آقای خوانساری - که امام فرمودند: ایشان اتقی‌الاتقیاء هستند - همسری داشتند که خیلی آقا را اذیت می‌کرد. حتی اگر در خانه آقا می‌آمدند، می‌گفتند: با آیت‌الله العظمی خوانساری کار داریم. می‌گفت: کدام آیت‌الله؟ بروید و به آقا فحاشی می‌کرد! گاهی آقا را با خاک‌انداز می‌زد. یک مرتبه دیدند سر آقا شکسته، به یاران نزدیکشان گفته بودند: این مرحمتی خانم است!

مرحوم فلسفی تعریف می‌کردند: یکی از آقایان به ایشان گفته بود: آقا! شما چرا این‌طور صبوری می‌کنید؟ طلاقش بدهید برود. گفته بودند: کجا رهایش کنم، بیچاره جایی را ندارد برود، من صبر می‌کنم! احساس می‌کردند اگر او را رها کنند، برایش شر می‌شود.

مخلصین عالم اینگونه هستند. البته این امتحان‌ها را خدا برای هیچ کسی نیاورد. یک موقع خانمی یک چیزی می‌گوید، آقا سریع موضع‌گیری می‌کند و نعوذ بالله … بشکند دست مردی که روی زنش بلند شود، او مرد نیست، نامرد است.

مخلصین عالم شرشان به هیچ کس نمی‌رسد، مواظب هستند. این را پیامبر دارند میفرمایند. این فرمایش حبیب خدا، خاتم انبیاء، محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) است. این حال مخلصین عالم است. اگر بخواهیم این حال را پیدا کنیم، باید از گناه و همه بدی‌ها دور بشویم.

اگر خواستیم به خدا نزدیک شویم راهش فقط اخلاص است.

 

 


 نظر دهید »

از کودکان بیاموزیم!! والسابقون السابقون ...

14 بهمن 1393 توسط سایه خورشید

 نظر دهید »

آقای بهجت: حضرت رضا و حضرت معصومه علیهم السلام با هم اتصال و اتحاد دارند

10 بهمن 1393 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread19573-30.html

 

 

بسمه تعالی

ازفرمایشات حضرت آیت الله بهجت(اعلی الله مقامه):


پارسال شخصی در مشهد کنار من آمد و گفت: دیشب در حرم امام رضا علیه‌السلام پنج کرامت از حضرت مشاهده کردم.
همچنین عجیب اینکه امسال شنیدم، دو نفر که هر دو عرب و از معاودین مقیم مشهد که به بیماری سخت مبتلا بودند، جداگانه برای شفا و قضای حاجت خویش به امام رضا علیه‌السلام متوسل شده‌اند و هر دو گفته‌اند: همان شب توسل در خواب حضرت معصومه علیهاالسلام را دیدیم که فرمود: «حضرت رضا علیه‌السلام فرمودند: حاجت شما برآورده شده است» و به یکی از آنها که کنارِ سرش به عمل جراحی احتیاج داشته، فرمود: «دیگر احتیاج به عمل نداری»، و به دیگری فرمود: «خیلی گریه کردی، زیاد گریه نکنید؛ زیرا حضرت از گریه‌ شما زوار و دوستان، متأذّی و متأثّر می‌شود».

از اینجا استفاده می‌شود که حضرت رضا و حضرت معصومه علیهماالسّلام با هم اتحاد و اتصال دارند، بلکه همه نور واحدند؛ لذا انسان به هرکدام که متوسل شود، از دیگری جواب می‌گیرد، البته مصححی در کار هست. همچنان که از حضرت رسول صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وس لم حاجت خواسته‌اند و ایشان به حضرت امیر علیه‌السلام و آن حضرت به امام حسن تا امام زمان علیهم‌السلام حواله داده‌اند؛ زیرا مجری امور در این زمان، آن حضرت است.


در محضر بهجت، ج١، ص١٧٣

 

 


 نظر دهید »

خاطره ای شنیدنی از فرزند آیت الله سید حسین قاضی رحمة الله علیه

10 بهمن 1393 توسط سایه خورشید

پیوند: http://www.askdin.com/thread19573-30.html#post633228

 

 

 

خاطره ای شنیدنی از فرزند آیت الله سید حسین قاضی رحمة الله علیه


بسمه تعالی

آقای احمد خمینی(ره) نقل می‌کردند زمان نخستین زایمان همسرم بود که دکتر زنگ زد که سریع به بیمارستان بیا یا مادر یا فرزند یکی زمان زایمان می‌میرند. اولین فرزندم حسن خمینی بود. احمد آقا گفت: من سریع خود را به خیابان منتهی به بیمارستان رساندم اما متاسفانه نتوانستم هیچ ماشینی گیر بیارم مجبور شدم پیاده به سمت بیمارستان حرکت کنم. نزدیک صحن حضرت معصومه رسیدم ناگهانی چشمم به آقای قاضی ـ پدر من ـ دوخته شد. در مغازه کفاشی برادران تبریزی نشسته بود که اکثر علما از آنجا کفش می‌خریدند. با اشاره انگشت گفت: احمد بیا.

رفتم.

سلام کردم.

صندلی کنارش خالی بود گفت: بشین. نشستم.

ـ این همه اضطراب در چهره‌ات بابت چیست؟

ـ خانمم دارد فارغ می‌شود. ظاهراً یا مادر یا فرزند از بین می‌روند.

ـ کی گفته؟

ـ دکتر گفته.

ـ دکتر اشتباه می‌کند. یک کاغذ به من بده. نداشتم. کاغذ از جیبش در آورد. چیزی نوشت. کاغذ را تا کرد به من داد و گفت:

ـ نامه را زیر بالش خانم بگذار ولی نخوانش. ان‌شاءالله فارغ می‌شود و فارغ شدند.

اطبا مرا اجبار کردند نامه را باز کنم دیم نوشته است بسم‌الله الرحمان الرحیم و هنگام نقل این مطلب آقای جنتی شورای نگهبان هم حضور داشت. ایشان گفت این از آن بسم‌اللهی که هر روز، ما می‌گوییم نیست. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

 

 


 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 14
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

معارف دین

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • فقه و اصول
  • اخلاق و عرفان
  • کلام و اعتقادات
  • تفسیر و علوم قرآن
  • حدیث
  • مشاوره و روان شناسی
  • ولایت و فرهنگ پایداری
  • مناسبت ها
  • سخنرانی های حوزه
  • الهی نامه
  • تاریخ اسلام
  • پژوهش های طلاب حوزه علمیه معصومیه

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • سایه خورشید
  • تماس